خواهشمندم فرار نکنید. «یک بحث دینی» یک صفحه از روزنامه ملی انیس است و همانطور که از نامش پیدا است در این صفحه به مباحث دینی پرداخته می شود. روز سه شنبه چهاردهم عقرب، روزنامه انیس در این صفحه مطلبی چاپ کرد با عنوان «آداب معاشرت در اسلام». قبل از هر توضیح اضافه ای، اجازه بدهید چند جمله از مطلب چاپ شده را عیناً در اینجا بنویسم. لطفاً توجه داشته باشید که مطلب فوق، مطلبی جدی بوده، نه مطلب طنز. بعضی جاها را به خاطر جلب دقت شما برجسته کرده ام.
جمله 1: «زنان مانند انسانهای دیگر از هر جهت مکمل نیستند آنها هم به حیث انسان برخوردهایی دارند که مورد پسند واقع نه می گردد – هرگاه این اعمال شان از حد بد گزاره گی و فحشا تجاوز نکند. شوهر باید او را عفو کند این چنین رویه وظیفۀ ناشی از شعور و دانش او به حیث رییس عایله میباشد»
جمله 2: «هر گاه از زن به اصطلاح خوش تان نیاید شده می تواند که خداوند در چیزی که خوش تان نمی آید، خیری را نهفته باشد – از وی فرزند صالحی به دنیا آورده رزق و روزی شما را زیاده سازد و بدینصورت خوشی تان فراهم گردد – این هدایات را در نظر بگیرید و فوراً برآشفته نشوید و خشنودی را بر هم نزنید – قصور قابل عفو آنها را در حال عفو گردد و گذشته ها را فراموش کنید (آیه 19 سوره نساء)»
{توضیح بنده: ترجمه آیه 19 سوره نساء در قرآنهای ترجمه دار چنین آمده است: ای اهل ایمان، بر شما حلال نیست که زنان را به اکراه و جبر به میراث گیرید و بر زنان سختگیری و بهانه جویی نکنید تا قسمتی از آنچه مهر آنها کرده اید به جور بستانید مگر آنکه عمل زشتی و مخالفتی از آنها آشکار شود و با آنها در زندگانی با انصاف و خوشرفتار باشید و چنانکه زن دلپسند شما نباشد ممکن است چیزی ناپسند شما باشد و حال آنکه خدا در آن چیز خیر بسیار برای شما مقدر فرموده است}
جمله 3: «بعضی از زنان وجود دارند که خوشبین احساس بوده و کوچکترین خوبی شوهر را با کمال خوشی تبارز می دهند، اما برخی از زنها هم در این محیط موجود اند که اگر دنیا را به وی ببخشید مگر در برابر یک نقص جزیی، تمام آن همه گذشته ها را فراموش کرده به شوهر می گوید از تو هیچ خیری ندیدم و بدین ترتیب مرتکب کفران نعمت می شوند.»
جمله 4: «به روایت از رسول خدا آمده است که: رسول اکرم (ص) فرموده اند زنان از استخوان قبرغه به وجود آمده – هرگاه بخواهی آنها را راست نمایی، او خواهد شکست اما اگر او را به حال خودش بگذاری با وجود کجی اش از وی استفاده کرده می توانی! توصیه های رسول خدا ما را وامیدارد تا در برابر زنان حتی المقدور خوشبین باشید.»
جمله 5: «با زن نباید مزاح کرد»
جمله 6: «همانطوری که در بین اجتماع به مشاهده می رسد در محیط خانواده ها هم به بعضی حرکات بیجا تصادف خواهیم کرد»
جمله 7: «لهذا اگر وقتاً فوقتاً ایجاد اشاراتی بین زن و شوهر به میان می آید ...»
جمله 8: «بنابر آن زن و شوهر در موضاعات متذکره خیلی دقیق باشند و حضور و سعادت عایله را در نظر گیرند بالخاصه شوهر که رئیس خانواده است این وضع را با برخوردهای انضباطی خود جلوگیری کند»
جمله 9: «هرگاه شوهر به سفر می رود و مدتی بعد بر می گردد باید این عودت به خانه از طرف شب نباشد، از فرموده های رسول خدا (ص)»
جمله 10: «این عمل مشابه به آن که طفل را وقتی که گیلاسی را شکستانده باشد گوشمالی داده نشده بلکه طفل گیلاسی را در دست می گیرد باید دقت را به گیلاس جلب نماییم»
***
شما بفرمایید که نسبت به این چیزهایی که در بالا خواندید چه باید گفت؟ از جمله بندی های این نوشته در یک روزنامه رسمی مملکتی که خود را صاحب فرهنگ چند هزار ساله و کهن می داند، گله مند باشم یا از محتوی آن؟ آیا می توان باور کرد که رسول خدا (ص) چنین حرفهایی زده باشند؟ اگر هم چنین کلامی گفته باشند، آیا همه از این کلام مفکوره ای دارند که ایشان داشته است؟ آیا ما هنوز نمی خواهیم بدانیم یا بفهمیم و به خود و دیگران بفهمانیم که همسران شریک زندگانی همدیگر اند نه رئیس و مرئوس؟
واقعیتش را بخواهید دو روز طول کشید که معنی بعضی از جمله های فوق را بتوانم بفهمم یا حداقل بتوانم به نحوی که نویسنده مد نظرش بوده آنها را بخوانم. ضمن اینکه با خواندن مطلب فوق آنقدر خندیدم که نزدیک بود از روی چوکی به زمین بیافتم.
اما اینک که دارم این سطور را می نویسم با خود می اندیشم که باید به حال ما و فرهنگ ما گریست. باید نشست و گریه کرد، آن هم چه گریه کردنی!
جمله 1: «زنان مانند انسانهای دیگر از هر جهت مکمل نیستند آنها هم به حیث انسان برخوردهایی دارند که مورد پسند واقع نه می گردد – هرگاه این اعمال شان از حد بد گزاره گی و فحشا تجاوز نکند. شوهر باید او را عفو کند این چنین رویه وظیفۀ ناشی از شعور و دانش او به حیث رییس عایله میباشد»
جمله 2: «هر گاه از زن به اصطلاح خوش تان نیاید شده می تواند که خداوند در چیزی که خوش تان نمی آید، خیری را نهفته باشد – از وی فرزند صالحی به دنیا آورده رزق و روزی شما را زیاده سازد و بدینصورت خوشی تان فراهم گردد – این هدایات را در نظر بگیرید و فوراً برآشفته نشوید و خشنودی را بر هم نزنید – قصور قابل عفو آنها را در حال عفو گردد و گذشته ها را فراموش کنید (آیه 19 سوره نساء)»
{توضیح بنده: ترجمه آیه 19 سوره نساء در قرآنهای ترجمه دار چنین آمده است: ای اهل ایمان، بر شما حلال نیست که زنان را به اکراه و جبر به میراث گیرید و بر زنان سختگیری و بهانه جویی نکنید تا قسمتی از آنچه مهر آنها کرده اید به جور بستانید مگر آنکه عمل زشتی و مخالفتی از آنها آشکار شود و با آنها در زندگانی با انصاف و خوشرفتار باشید و چنانکه زن دلپسند شما نباشد ممکن است چیزی ناپسند شما باشد و حال آنکه خدا در آن چیز خیر بسیار برای شما مقدر فرموده است}
جمله 3: «بعضی از زنان وجود دارند که خوشبین احساس بوده و کوچکترین خوبی شوهر را با کمال خوشی تبارز می دهند، اما برخی از زنها هم در این محیط موجود اند که اگر دنیا را به وی ببخشید مگر در برابر یک نقص جزیی، تمام آن همه گذشته ها را فراموش کرده به شوهر می گوید از تو هیچ خیری ندیدم و بدین ترتیب مرتکب کفران نعمت می شوند.»
جمله 4: «به روایت از رسول خدا آمده است که: رسول اکرم (ص) فرموده اند زنان از استخوان قبرغه به وجود آمده – هرگاه بخواهی آنها را راست نمایی، او خواهد شکست اما اگر او را به حال خودش بگذاری با وجود کجی اش از وی استفاده کرده می توانی! توصیه های رسول خدا ما را وامیدارد تا در برابر زنان حتی المقدور خوشبین باشید.»
جمله 5: «با زن نباید مزاح کرد»
جمله 6: «همانطوری که در بین اجتماع به مشاهده می رسد در محیط خانواده ها هم به بعضی حرکات بیجا تصادف خواهیم کرد»
جمله 7: «لهذا اگر وقتاً فوقتاً ایجاد اشاراتی بین زن و شوهر به میان می آید ...»
جمله 8: «بنابر آن زن و شوهر در موضاعات متذکره خیلی دقیق باشند و حضور و سعادت عایله را در نظر گیرند بالخاصه شوهر که رئیس خانواده است این وضع را با برخوردهای انضباطی خود جلوگیری کند»
جمله 9: «هرگاه شوهر به سفر می رود و مدتی بعد بر می گردد باید این عودت به خانه از طرف شب نباشد، از فرموده های رسول خدا (ص)»
جمله 10: «این عمل مشابه به آن که طفل را وقتی که گیلاسی را شکستانده باشد گوشمالی داده نشده بلکه طفل گیلاسی را در دست می گیرد باید دقت را به گیلاس جلب نماییم»
***
شما بفرمایید که نسبت به این چیزهایی که در بالا خواندید چه باید گفت؟ از جمله بندی های این نوشته در یک روزنامه رسمی مملکتی که خود را صاحب فرهنگ چند هزار ساله و کهن می داند، گله مند باشم یا از محتوی آن؟ آیا می توان باور کرد که رسول خدا (ص) چنین حرفهایی زده باشند؟ اگر هم چنین کلامی گفته باشند، آیا همه از این کلام مفکوره ای دارند که ایشان داشته است؟ آیا ما هنوز نمی خواهیم بدانیم یا بفهمیم و به خود و دیگران بفهمانیم که همسران شریک زندگانی همدیگر اند نه رئیس و مرئوس؟
واقعیتش را بخواهید دو روز طول کشید که معنی بعضی از جمله های فوق را بتوانم بفهمم یا حداقل بتوانم به نحوی که نویسنده مد نظرش بوده آنها را بخوانم. ضمن اینکه با خواندن مطلب فوق آنقدر خندیدم که نزدیک بود از روی چوکی به زمین بیافتم.
اما اینک که دارم این سطور را می نویسم با خود می اندیشم که باید به حال ما و فرهنگ ما گریست. باید نشست و گریه کرد، آن هم چه گریه کردنی!
1 comments:
سلام
از مطلب يك بحث ديني بسيار خوشم آمد
واقعا ذهن پويايي دارين
از نوشتن نا اميد نشوين
و به كارتان ادامه بدين
اگه بتونين طرز تفكر يه نفر رو با نوشته هاتون عوض كنين
ارزشش رو داره
ارسال یک نظر