بزرگان ما حرفها و جملات نغز و شیوایی دارند که انصافاً اگر آدمیان آنها را درست به کار ببندند سعادت دنیا و آخرت را نصیب خود و دیگران خواهند نمود. اما در این میان هم می شود پیدا کرد افراد یا جوامعی را که یا نمی دانند چطور آن نصایح را به کار برند یا اینکه عمدتاً آنها را به کار نمی برند.
امشب با خود فکر می کردم که اگر مردم افغانستان بخواهند به این گفته جناب علی ابن ابی طالب (کرم الله وجهه) عمل کنند چه خواهد شد. اما پس از مدتی کنکاش متوجه شدم که این ملت سالیان درازی است که به این فرموده ایشان عمل می کنند. به عنوان نمونه می شود موارد زیر را یاد آور شد:
1- این ملت (البته نه همه افرادش بلکه برآورد کلی افراد جامعه) سالها است که بساط قوم بازی و زبان بازی و ملیت بازی و نژاد بازی را پهن کرده اند و در این راستا هیچ مشکلی با دیگران ندارند چون عموماً به دنبال این هستند که تا جایی که در توان دارند نگذارند که رشته کارها به دست اقوام و زبانها و نژادهای دیگر بیافتد و از اینکه دیگران هم همین کار را می کنند ناراحت نیستند و تنها کار خود را می کنند و بس.
2- این ملت سالها است که دست به تخریب مرز و بوم خود زده اند و اگر دیگری نیز این کار را بکند هیچ ناراحت نمی شوند. فرد آشنایی دارم که با اینکه در جنگهای داخلی معیوب شده است هنوز که هنوز است از روزهای جنگهای داخلی کابل چنین یاد می کند که: «یادش بخیر! خوب دورانی بود!» و هم ایشان نقل می کند که در آن زمان که با یکی از جبهات دیگر می جنگیدند، پس از ادای نماز و نان چاشت که هر دو طرف جنگ را به خاطر آن تعطیل می کردند از طرف مقابل برایشان بیسیم می زده اند که: اگر نانتان خلاص شد، بیاین که پس شروع کنیم.
3- یکی دیگر از چیزهایی که این ملت برای خود و دیگر هموطنانشان می خواهند این است که نگذارند هیچ کسی آنها را با هم آشتی داده و در بینشان تفاهم ایجاد کند. از همین رو نه به خارجی رحم می کنند نه به داخلی.
جناب علی ابن ابی طالب (علیه السلام) چه اندیشیده و چه گفته و ما مردم از صحبتهای وی چه برداشت کرده و چه می کنیم.
از نظر ما مردم به این کار می گویند «برداشت های مختلف دینی»!
0 comments:
ارسال یک نظر