۱۳۸۶ اسفند ۳, جمعه

پست 17: گرفتارم گرفتارم گرفتار

وضعیت جامعه ما و مشکلات فرهنگی و اقتصادی آن طوری است که هر چه سعی می کنیم برای وقت خویش برنامه ریزی کنیم، به سختی می‌توانیم که از عهده انجام امور در وقت معینه برآییم. بسیاری از ما چنین هستیم. آن قدر گرفتار گرفتاری ها و روزمرگی‌ها هستیم که هر چه بیشتر دست و پا می‌زنیم، بیشتر در آن فرو می‌رویم.
به طور مثال هم اکنون چند روز است که هیچ مطلبی در وبلاگ نگذاشته‌ام. این هم یک نکته منفی است که حتی اگر دلیل کافی برای خودم داشته باشم، ربطی به خوانندگان نخواهد داشت. آنهایی که ممکن است به خواندن یک وبلاگ عادت کرده باشند، وقتی ببینند خبری از وبلاگ نویس نیست، آن وقت عطایش را به لقایش می بخشند و دیگر به آن اهمیت نمی دهند.
هیچ دوست ندارم چنین اتفاقی برای وبلاگم رخ دهد که از یادها برود. اما چه کنم که این روزها به شدت گرفتارم تا حدی که به قول معروف فرصت سر خاراندن هم ندارم.

این چند خط را هم در یک فرصت کوتاه چند دقیقه ای نوشتم. از بابت این تأخیرها پوزش می طلبم.
پویایی رمز دوام کار است.