سلام
خوب مشخص است که چرا حجاب اجباری است. از بس ما مردم از کوچک گرفته تا کلان مدام ذهنمان به سوی یا به درون مسایل می خواهد راه پیدا کند. اگر ما جلوی خود را بگیریم یا می گرفتیم این اجبارها دیگر در کار نبود. بود؟
این مطلب ادامه دارد اما در پستهای بعد...
پاینده باشید
2 comments:
بلاگر عزیز چشم سفیدمان را درود بیکران!
می گویند اگر حجاب نبود و چشم و گوش ملت باندازه ی دهان مستبدین باز نبود ذهن ملت همیشه در سنگر چشم چران نیز علاقه ای به درون مسایلی که در عکس ملاحظه فرمودیم نداشت. محدودیت ذهن همیشه در سنگر را بسوی چیزهای کم دیده می کشاند. مثلاً چرا ذهن ملت کاری به لنگی فلان مولوی ندارد؟ بخاطریکه میداند داخل لنگی آنحضرت جه میداند اما کار زیادی با صورت دختر همسایه دارد چون نمی داند دقیقاً چند قلم آرایش فرموده است، گوش سمت چپ اش چند عدد سوراخ دارد و زمانیکه می خندد دهانش چند جریب باز می شود. اگر همین ها را هم باندازه ی ریش پسر همسایه دیده بود علاقه ی زیادی به دیدنش نشان نمی داد و اصراری به کشف تعداد سوراخهای گوش مذکوره نداشت. خلاصه ما هنگامی جلوی خویش را خواهیم گرفت که محدودیتی نباشد و جالبترش اینکه در همین فرنگستان که نه حجابیست و نه چندان محدودیتی چاک پیراهن ملت را با ذره بین می بینیم و دوازده بار قربان باسن چپس میگردیم.
کم کم آدرس وبلاگمان را به نظرخواهی وبلاگ شما منتقل نماییم بهتر است.
والسلام
درود
این کودک چیزی عجیبی را کشف کرده.
ارسال یک نظر