۱۳۸۸ خرداد ۹, شنبه

به صندوق اعانات کرزی صاحب کمک کنید

سلام

از آنجایی که یکی از مسؤولین دفتر کرزی صاحب اعلام کرده است که مخارج تبلیغاتی ایشان از طریق کمکهای مردمی تأمین می شود، اینجانب از عموم ملت به ویژه افراد زیر به عنوان شهروندان پاک و بی مدعا و نه چندان ثروتمند افغانستان دعوت می کنم که به صندوق اعانات حامد کرزی کمکهای خود را ارسال کنند. ای کاش امثال بنده چیزی در بساط می داشتیم تا بتوانیم دین خود را به کرزی صاحب به خاطر این چند سال زحمات فراوانش برای بیرون آوردن کشور از مشکلات ادا کنیم.

1- آقای محمود کرزی (برادر حامد کرزی): وی دستی در تجارت دارد و دارایی ایشان به چند میلیون دالر ناقابل می رسد و همه مردم افغانستان نیز اطمینان دارند که نه ایشان و نه برادرشان از منابع قدرت و زد و بندهای سیاسی و اقتصادی برای رونق کار خویش استفاده سوء نکرده اند.

2- آقای احمد ولی کرزی (آن یکی برادر): بر همه واضح و مشخص است که ایشان به هیچ وجه در قاچاق مواد مخدر دست ندارد. این روزنامه های غربی هم بی خود سر و صدا به راه انداخته و غوغا به پا کرده اند تا آبروی ایشان را ببرند. البته بنده هنوز فکر می کنم که این همه ثروت ایشان حاصل ارث و میراث خانوادگی است. اما نمی دانم چرا کرزی صاحب از این میراث بی نصیب مانده که فقط ده هزار دالر سرمایه دارد که آن هم فکر کنم از پس انداز معاش این چند سال ریاست جمهوری اندوخته باشد و لذا ایشان در قبل از ریاست جمهوری احتمالاً حتی آه نداشته با ناله سودا کند. کرایه هواپیمایش را تا اجلاس بن احتمالاً احمدولی صاحب پرداخت کرده است.

3- غلام نبی خلیلی: این فرد گمنام برادر جناب معاون دوم رییس جمهور فعلی است. اصلاً هم شخص پولداری نیست. فقط ایشان یک شرکت کوچک به نام غلغله (یا قلقله) دارد که پروژه های ساختمانی و تجارتی چند میلیون دالری می گیرد. جناب معاون دوم هم به هیچ عنوان در این شرکت سهم ندارد و تاکنون حتی یک بار هم نشده که به این طرف و آن طرف تلیفون بزند و با زد و بند برای این شرکت درآمد بیاورد.

4- مارشال فهیم: فکر کنم حتی کلاهی که بر سر ایشان است را مرحوم احمدشاه مسعود برایش خریده. والله اعلم. اما به هر صورت ایشان نباید بی پول باشد. حداقل این را می دانیم که ایشان از مجاهد صاحبان با سابقه است. پس به احتمال قوی همانگونه که دیگر مجاهد صاحبانی که می شناسیم صاحب بلند منزلها و تجارت خانه ها و باغ و زمین و املاک هستند، ایشان نیز باید چیزی داشته باشد. اگر دارد لطفاً به کرزی صاحب کمک کند.

5- حاجی محمد محقق: به هر صورت ایشان به تیم کرزی پیوسته است. ما از هر چیز ایشان اطلاع نداشته باشیم، حداقل این را می دانیم که ایشان صاحب چند سر همسر است (البته معمولاً مردان افغان زن می گیرند، همسر اختیار نمی کنند) و لذا باید صاحب درآمدی باشد که از عهده مخارج این خانواده بزرگ برآید و بتواند امنیت آنها را نیز تأمین کند. البته ناگفته نماند که رسماً از طریق تصویر تلویزیون در خانه ایشان چند عدد موتر کادیلاک و غیره ضد مرمی نیز دیده شده و اتفاقاً خود ایشان این توصیف این عراده جات را نموده اند.

6- کابینه ریاست جمهوری فعلی: هر چند معاش این حضرات بسیار کم است اما به هر صورت اگر می خواهند در پست های خود بمانند بهتر است به هر طریقی که شده دم کرزی صاحب را ببینند. هر چند می دانیم که برخی از آنها نه به اختیار کرزی صاحب بلکه به خاطر راضی نمودن گروه ها و افراد و مصلحت های دیگر بر کرسی وزارت تکیه زده اند اما به هر صورت اینبار اگر کرزی صاحب برنده شود، ممکن است مصلحت ها فرق کند.

7- تجار ملی و صاحبان سرمایه: بلاخره از صدقه همین کرزی صاحب است که پولداران این مملکت پولدارتر می شوند (و البته فقرایش و نیز پولداران غیر وابسته و مخصوصاً کارخانه دار فقیرتر و ورشکسته تر). اگر فساد اداری در این مملکت نبود که وضع عموم مردم بهتر بود. به هر حال، ایشان اگر می خواهند باز هم از این آب گل آلود ماهی بگیرند بهتر است که به مدد کرزی صاحب بشتابند.

8- آخوندها و مولوی صاحب ها: گرچه فقیر دیده می شوند، اما مطمئنم راههایی برای کمک مستقیم یا غیر مستقیم پیدا می کنند مخصوصاً اگر فتوی بدهند که می شود قسمتی از زکات و وجوه شرعیه را به حاکم شرع و برای استقرار حکومت اسلامی داد.

9- سایر ملت: همین که به کرزی صاحب رأی بدهند کافی است. خداوند اجرشان دهد.

۱۳۸۸ خرداد ۶, چهارشنبه

فکاهی های مستر کرزی!

سلام

آقای کرزی اعلام نموده که تمام دارایی اش ده هزار دالر می باشد. یکی از اطرافیان ایشان نیز گفته است که مخارج تبلیغات انتخاباتی ایشان از طریق کمکهای مردمی تأمین می شود چون کرزی با معاشی که دارد نمی تواند از عهده مخارج کمپین انتخاباتی برآید. (برای این صحبت ایشان در یک فرصت دیگر چند جمله ای خواهم گفت)

اما راجع به جناب کرزی صاحب. من نمی دانم که آقای کرزی ما مردم را چی فرض کرده. اما هر چی که فرض کرده باشد این حرف ایشان خیلی مسخره و طنز آمیز است. البته آقای کرزی عادت دارد که هر چند وقت یک بار فکاهی بگوید و ما نیز این را به حساب فکاهی گفتن ایشان می گذاریم. اما من به یک نکته دیگر نیز می اندیشم.

می گویند تا مظلومی نباشد، ظالمی نیز وجود نخواهد داشت. به همین قیاس من هم به این نتیجه رسیده ام که تا ساده لوحی موجود نباشد، کلاه برداری وجود نخواهد داشت. امیدوارم منظورم را درک کرده و فکر نکنید که به کسی توهین کرده ام.

من به این می اندیشم که اگر ما مردم نشان می دادیم که قدرت درک و شناخت کافی داریم و با ریسمان هر کسی به چاه نمی رویم، آنگاه کرزی صاحب هیچ وقت ما را ساده لوح فرض نمی کرد و شاهد اینگونه فکاهی های ایشان نبودیم. اینکه آیا از ساده لوحی به در آمده ایم یا نه، باید منتظر نتایج انتخابات بمانیم.

۱۳۸۸ خرداد ۵, سه‌شنبه

ماهواره خدا!

سلام

عیب کار از جعبه تقسیم نیست

سیم سیار دل ما «سیم» نیست

این خدا، این هم هزاران طول موج

دیش احساسات ما تنظیم نیست...

۱۳۸۸ خرداد ۳, یکشنبه

راه حل معضل حکومت

سلام

وقت حکومت کردن کرزی صاحب از دیدگاه قانون اساسی کشور تمام شده است. (خوب شده که شده، به کرزی صاحب چی؟ ایشان می خواهد مدت بیشتری ریاست کند. تا کور شود چشم هر حسود و بخیلی که نمی تواند این اقتدار را ببیند)

صحبت ها و جار و جنجال ها هم بالا گرفته و فعلاً تنها کاری که انجام نمی شود، ارایه راه حلی است که بر اساس آن بشود کارها را سر و سامان داد و از بروز دوباره چنین مشکلی جلوگیری کرد.

من نه متخصص قانون هستم نه سیاستمدار. اما حالا که چنین اتفاقی افتاده و کاری از دست هیچ کس بر نمی آید، به نظر بنده چند چیز می رسد:

یکی اینکه کمی در تاریخ اتمام ریاست جمهوری در قانون اساسی تغییر آورده شود تا در دفعات بعد حداقل بهانه خرابی هوا و عدم امکان فعالیت در مناطق سردسیر توسط کمیسیون مثلاً مستقل انتخابات از بین برود.

دوم اینکه کمیسیون مستقل انتخابات توسط شورای ملی تعیین شود، نه رییس جمهور.

سوم اینکه نمایندگان معترض شورای ملی به جای اینکه بنشینند و ماتم بگیرند، بهتر است اگر زورش را دارند رییس جمهور را استیضاح کرده، فرد دیگری بر اساس قانون به جای وی انتخاب کنند.

چهارم: اگر همین کار آخری که گفتم بکنند، نیازی به گزینه چهارم نخواهد بود. زور هر دو طرف هم معلوم می شود.

۱۳۸۸ خرداد ۲, شنبه

اسامی نامزدان ریاست جمهوری افغانستان تا کنون

سلام

لست نامزدان ریاست جمهوری افغانستان تا کنون به تر تیب حروف الفبا چنین گزارش می شود. اینکه می گویم تا کنون چون احتمالاً بسیاری به نفع دیگران کنار خواهند رفت. تا چه شود. (ضمناً پسوندهایی چون ملا و مولوی و امثال این القاب را در لست زیر جای نداده ام!)

  1. اشرف غنی احمدزی - معاونان: محمد ایوب رفیقی و محمد علی نبی زاده
  2. باز محمد کوفی - معاونان: زرمينه سحر و سيد محمد باقر اميري
  3. بسم الله شیر - معاونان محمد حسن توحيدی و سکندر خان حسين
  4. بشیر بیژن - معاونان: فاطمه نعیمی و عبدالغفار عرفانی
  5. جبار ثابت - معاونان: محمدعلی محمدی و عبدالجبار روفی
  6. حامد کرزی- معاونان: قسیم فهيم و کريم خليلی
  7. حبیب منگل - معاونان: محمد داود راوش و نفس جهد
  8. حسن علی سلطانی - معاونان: مصری خان مومند و عبدالرقيب
  9. ذبیح الله قاضی نورستانی - معاونان: سيد يوسف شجن پاچا و آقا سعيد
  10. رحیم جان - معاونان: محمد اعصار و ملک شاکرالله
  11. رمضان بشردوست - معاونان: محمد موسی بارکزی و عفیفه معروف
  12. سنگین محمد رحمانی - معاونان: رجب گل و ضياءالدين
  13. سید جعفر هوفیانی - معاونان: عبدالقادر و بسم الله درخشانی
  14. سید جلال کریم - معاونان: فيض محمد دقيق و غلام عباس واعظ زاده بهسودی
  15. شاه محمود پوپل - معاونان: محمد عليم راحق و شا جهان
  16. شهلا عطا - معاونان: عبدالحبیب سیر و گل محمد ارزگانی
  17. شهنواز تنی - معاونان: ديپلوم نثار احمد سليمي و محمد جان پامير
  18. ضیاء الحق حافظی - معاونان: سيد محمد باقر مصباح زاده و حاجي سيد احمد همدرد
  19. عبدالحسیب آرین - معاونان: عبدالفتاح غني خيل و ميرزا محمد ميا
  20. عبدالسلام راکتی - معاونان: محمد اجمل حبيب صافي و محمد صادق
  21. عبدالغفور زوری - معاونان: طاهر محمد ظاهر اسلمي و عبدالرشيد ايمان
  22. عبدالقادر امامی غوری - معاونان: محمد ياسين کاتب و سلطان علي مرتضي نيکزاد
  23. عبدالله عبدالله - معاونان: همايون شاه آصفی و چراغعلی چراغ
  24. عبدالمجید صمیم - معاونان: عبيدالله و شاه آغار
  25. غلام فاروق نجرابی - معاونان: جنرال عبدالوکيل و خواجه غلام جيلاني صديقی
  26. غلام محمد ریگی - معاونان: ولي محمد اکسير و باز محمد يفتلي
  27. فروزان فنا - معاونان: نسیم الله درمان و غلام جیلانی درمانی
  28. گل احمد یما - معاونان: احمد شاه اثر و سليمان علی
  29. لطیف پدرام - معاونان: نوراحمد برزين خطيبي و محمد ايوب قاسمی
  30. محبوب الله کوشانی - معاونان: محمد زمان اطرافی و محمد شريف تره خيل
  31. محمد اکبر اوریا - معاونان: عبدالظاهر مرزاخيل و نورزيا چرخي
  32. محمد اکبر بای - معاونان: حبيب خان و محمد انور حسيني
  33. محمد حکیم تورسن - معاونان: نصرالله زيارمل و سيد محمد ياسين علوي
  34. محمد داود میرکی - معاونان: محمد کبير و گلستان معرج
  35. محمد سرور احمدزی - معاونان: محمد کريم جليلي و سيد رسول
  36. محمد سعید هاشمی - معاونان: محمد معصوم و محمد نعيم انصاری
  37. محمد نصیر انیس - معاونان: ثريا دقيقي و حبيب الله نوری
  38. محمد هاشم توفیقی - معاونان: شاه ولي روحاني و غلام علي امين
  39. محمد یاسین صافی - معاونان: محمد اسراييل و محمد عظيم طاهري
  40. معتصم بالله مذهبی - معاونان: محمد نسيم روضه باغی و افتخار احمد يوسفزی
  41. معین الدین الفتی - معاونان: خان محمد و ناديه
  42. میرویس یاسینی - معاونان: امان الله پيمان و عبدالقيوم سجادی
  43. نصرالله بریالی ارسلایی - معاونان: مولوي عبدالباقي ترکستاني و سيد محمد عالم اميني
  44. هدایت امین ارسلا - معاونان: محمد اسماعيل قاسميار و شينکي ذهين کروخيل

شما به کدام یک رأی می دهید؟

۱۳۸۸ اردیبهشت ۳۱, پنجشنبه

نتایج نظر سنجی قبلی

سلام

سؤال: «سید جلال کریم را تا چه اندازه می شناسید؟»

پاسخ ها:

شناخت کامل دارم: 1 پاسخ (9 درصد)

شناخت مقدماتی دارم: 1 پاسخ (9 درصد)

هیچ شناختی ندارم: 2 پاسخ (18 درصد)

این نام را تاکنون نشنیده ام: 7 پاسخ (63 درصد)

Sayed Jalal-2

البته بنده خود نیز شناخت مختصری از ایشان دارم اما آنگونه که از چند ماه قبل زمزمه هایی شنیده می شد و در جریان فعالیت های ایشان بودم، یکی از چهره های مؤثر در نتیجه انتخابات جناب سید جلال کریم معروف به سید جلال نابغه است. البته نظرات جالبی دارد اما از نظر من برخی افکار و برنامه هایش ایده آلی است و نکته دیگر اینکه سایر نامزدان را افراد عادی و بی نفوذتر از خودش می شمارد. اگر هم خودش به این مسایل واقف باشد اطرافیانش را که من دیدم اینچنین بودند.

Sayed Jalal-1

(عکس ها از سایت ایشان برداشت شده است)

برای آشنایی بیشتر با ایشان می توانید به سایت زیر مراجعه نمایید

http://www.sayedjalal.com/dari/index.html

http://www.sayedjalal.com

فعلاً زد و بندهایی بین این کاندیداهای ریاست جمهوری در جریان است. اینکه کی می خواهد به نفع کی کنار رود و در عوض چه چیزی به دست آورد.

منتظر می مانیم.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۳۰, چهارشنبه

بکشید و دعا کنید

سلام

آقای کرزی که اخیراً بسیار مردم دوست شده است و به هر مناسبت و غیر مناسبتی حرف از مردم و حمایت از آنها می زند، در یک ژست انتخاباتی به ناگهان به فراه رفته و در مراسم فاتحه خوانی قربانیان بمباران هوایی نیروهای ائتلاف شرکت کرد. در پایان مراسم هم چنان به میان مردم رفت و آنچنان با آنان مصافحه نمود که من تا کنون اینگونه مصافحه مردمی را از ایشان ندیده بودم جز چند مورد معدود در اوایل کار ایشان.

Karzai Prays

اینجا دو نکته موجود است

1- اینکه این برای چندمین بار است که نیروهای حافظ صلح بین المللی مردم بی دفاع را می کشند و تنها به عذر خواهی و قول پیگری ماجرا و تنبیه مجرمان اکتفا می کنند.

2- دوم اینکه کرزی صاحب هم این میان از آب گل آلود ماهی گرفته و سعی می کند که خود را فرد مردمی و ملی نشان دهد و از این فرصت برای جلب نظر مردم در انتخابات آینده استفاده ببرد.

هر چه بخواهیم خود را بی خیال نشان دهیم اما از این سوء استفاده آقای کرزی از موقعیتها، آن هم چنین موقعیت هایی، نمی توان بی خیال گذشت. شرم آور است.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۷, یکشنبه

نقدی بر قانون احوالات شخصیه اهل تشیع

سلام

عرض شود که قانون احوالات شخصیه را مطالعه کردم و البته باید بگویم از برخی قسمتهایش هم که مباحث فقهی تخصصی بی جنجال بود بدون مطالعه گذشتم. ماحصل آنچه شخص حقیر برداشت کرده این است که نه تنها در این قانون تعدیل لازم است، بلکه بسیاری از جاهایش باید حذف شود.

در قسمتهایی که باید تعدیل رعایت شود، بحث شرایط و ایجابات زمانه مطرح است که متأسفانه در این قانون به درستی در نظر گرفته نشده است. تناقض هایی هم که در این قانون وجود دارد یکی از دلایلش هم همین بحث ایجابات زمانه است. مثلاً در یک جا گفته شده که زنان می توانند در تمام فعالیتهای اجتماعی شرکت کنند و از سوی دیگر بیرون رفتن زن را منوط به اجازه شوهر دانسته. شما تصور کنید در این افغانستان ما زنی به شوهر ظالمش بگوید می خواهم بروم در تظاهرات محو خشونت علیه زنان شرکت کنم و بر علیه تو شعار بدهم. از یک طرف آقای محسنی به زن حق داده که به خاطر گرفتن حق خود فعالیت کند و از طرف دیگر اجازه خروج وی از خانه را به دست شوهر داده. بگذریم. از آنجا که این بحث کمی تخصصی است و من فرد بی دانشی هستم، لذا بهتر می بینم که به آن نپردازم.

اما راجع به قسمتهایی که باید حذف شود. من متحیر مانده ام که چطور شورای علمای شیعه هنوز نتوانسته اند فرق بین آداب و قوانین را به درستی درک کنند. قانون برای خود مشخصات و تعریف و رویکردی دارد و آداب مشخصات و تعریف و رویکردی دیگر. بزرگترین مشکلی که در این قانون احوالات شخصیه دیده می شود از نظر من خلط این دو موضوع است. وقتی یک امری به نام قانون به تصویب می رسد هم لازم الاجرا است و هم باید برای کسانی که آن را نقض می کنند توبیخ و تنبیه در نظر گرفته شود. حال این را در نظر بگیرید که حضرات آخوندهای شیعه آداب خصوصی زندگی و برخی آداب دیگر را به صورت قانون در آورده اند و بر طبل حمایت از آن می کوبند.

فرض می کنیم که این آدابی که اینها به نام قانون تصویب کرده اند دقیقاً مطابق فقه اهل تشیع باشد، اما وقتی بحث انجام و انکار آن می رسد، آیا واقعاً می شود برای نقض این آداب جریمه و تنبیه قایل شد؟ اگر چنین باشد کلیه آداب رفتاری عمومی و خصوصی شیعه را باید به صورت قانون در آورد و برای نقض هر کدام جریمه و مکافاتی در نظر گرفت. وقتی فکر می کنم که دادگاه های کشور مخصوصاً در مناطق شیعه نشین پر شود از زنان و مردانی که به خاطر نقض آداب معاشرت از جانب دیگری کارشان به شکایت و محکمه رسیده بر خود می لرزم.

تصور کنید روزانه دهها و صدها زن به دادگاه مراجعه کنند و از شوهران خود شکایت کنند که ایشان چهار شب است با من همبستر نشده. یا اینکه مردانی را تصور کنید که به دادگاه شکایت کنند که من در موتر از همسر خود تقاضای همبستری کردم و او قبول نکرد در حالی که در قانون اهل تشیع آمده است که زن باید در هر زمان از مرد تمکین کند!

واقعاً اگر قرار باشد برای همه آداب زندگی شخصیه اهل تشیع قانون وضع کنند، در آن صورت باید رساله های عملیه آخوندهای شیعه یا هر کتاب شیعی دیگر را هم تبدیل به قانون کنند و هر کس از انجام یکی از مواد آنها سر باز زند، وی را تنبیه کنند.

آقای محسنی و اطرافیانش هر چند شاید در مذهب خود افراد مطلع و باسوادی باشند اما با این کارشان نشان دادند که فقط از دین ظاهرش را می دانند، آن هم نه همه ظاهرش را. یاد یک آیه قرآن افتادم که می گوید «مثل الذین حملوا التورئه ثم لم یحملوها، کمثل الحمار یحمل اسفاراً.» (سوره جمعه) یعنی مثال آن به ظاهر دانشمندان یهودی که تورات را با خود این طرف و آن طرف می برند اما در عمق معنای آن چیزی درک نمی کنند مثال خری است که بار کتاب حمل می کند اما چیزی از آن نمی فهمد.

متأسفانه روشی هم که این حضرات در حمایت از این مصوبه در پیش گرفته اند روشی فرسوده و بیکاره است. حتی زمانی که به طور منطقی می خواهند جواب سؤالات دیگران را بدهند سعی می کنند به روشهای دیگر از جواب دادن منطقی طفره بروند. به عنوان مثال جناب آقای محسنی در باب دفاع از ماده 257 که تمکین جنسی را در هر زمان بر زن لازم می داند چنین فرموده اند:

«تحليل غربي ها در مورد درخواست مرد از زن (همسرش) براي تمكين جنسي در صورتي كه زن فقط رغبت نداشته باشد؛ خشونت است! مرد تنها با رضايت زن مي تواند با او عمل جنسي را انجام دهد اين مساله در فرهنگ مادي غرب و همچنين در قانون غرب است. اينجا تنها نصف موضوع در نظر گرفته شده است. در تمدن مادي غرب مساله نكاح مطرح نيست اما اين موضوع در اديان آسماني وجود دارد كه مرد تنها با زن مشروع خود كه نكاح كرده حق آميزش جنسي را دارد و در غير آن زنا است اما اين مساله در غرب فرهنگ شده است در فرهنگ مادي غرب كه تنها رضايت زن مورد نظر گرفته شده است چه زن نكاح باشد چي نباشد يا چه زن از خود مرد باشد يا نباشد.

مرد چنانچه شاهد اين امر باشد كه همسر قانوني اش در حال هم بستري و عمل جنسي با يك مرد ديگر است مرد شوهر حق اين را ندارد كه همسر خود را از زير پاي مرد بيگانه درآورد بلكه بايد شاهد بياورد و شكايت كند و در صورت قبولي محمكه عمل جنسي زن با  مرد ديگر را  ثابت كرد  فقط حكم طلاق جاري مي شود. اما در فرهنگ اسلامي اين امر مذموم و ناپسند است... اين خشونت است (!) كه مرد زن خود را از زير پاي مرد ديگري دراورد و يا بايد مرد شاهد بياورد!!!

در فرهنگ مادي فرق بين زن شوهر دار و غير شوهر دار نيست... اگر زن راضي باشد حق اوست و اگر ناراضي خشونت است! حال سوال من از موافقين و مخالفين داخلي و خارجي اينست كه آيا اين امر صحيح و درست است؟ اين مساله را مسلمانان افغاني قبول نمي كنند حتا مخالفين داخلي غيرت خود را از دست نداده اند و فطرت شان اين مساله را قبول نخواهد كرد.»

من هر چه با این عقل ناقصم دقت کردم در حرفهای ایشان جوابی برای اعتراضهای وارد شده به این بحث نیافتم. تنها چیزی که من از این جواب ایشان برداشت کرده ام این است که به احتمال بسیار قوی ایشان دلیل منطقی برای دفاع از این ماده قانونی نداشته، پس شروع کرده به اتهام بستن به فرهنگ غرب (البته از نظر ایشان فرهنگ مادی غرب) و همه تقصیرها را انداخته گردن آنها و در نهایت می خواسته بگوید که هر چند من برای حرف خودم دلیل منطقی ندارم اما غیرت دارم. البته جواب ایشان هنوز هم ادامه دار است که در آن بحث ایدز و شش میلیارد دالر خرج شده در سال گذشته برای مقابله با ایدز و تجاوزهای جنسی و غیره آورده شده که به خاطر اختصار از ذکر کل جواب ایشان می گذرم. بگذریم از اینکه ایشان در پایان جوابشان متوسل به خون یک میلیون شهید افغانی می شوند که در جنگ با کمونیستها کشته شده اند.

این میان چه اتفاق افتاده؟ همانگونه که در پستهای قبلی گفته ام فقط چند نفر کشته شده اند، قوم و ملتی به جان هم افتاده اند، غیر مسلمانان به ریش مسلمانان و غیر شیعیان به ریش شیعیان به خاطر داشتن یکچنین بزرگان کم خرد یا پر اشتباهی می خندند، تلویزیون تمدن برنامه برای پر کردن اوقات کاری اش پیدا می کند البته آن هم از نوع حرف زدن و مصاحبه با فلان آخوند، وقت گرانبهای جمعی از افراد دانشمند مثل بنده هم گرفته می شود تا این قانون را پیدا کرده، بخوانند و نظر بدهند.

انصافاً اگر به جای خواندن این قانون چهار کلمه انگلیسی یاد می گرفتم، هم در دنیای معنوی شرقی آقای محسنی به دردم می خورد هم اگر به دنیای مادی غرب می رفتم کارم راه می افتاد. اما چه می شود کرد که به قول معروف هر نوشته ای ارزش یک بار خوانده شدن را دارد.

خیلی حرف زدم.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۴, پنجشنبه

قانون احوالات شخصیه نقض شد!!!

سلام

این قانون احوالات شخصیه که در دست مطالعه بنده قرار دارد برای خودش سوژه ای شده است ناب. هر از چند گاهی از تلویزیون برنامه ای جهت صحبت درباره این قانون پخش می شود. تلویزیون آقای محسنی در باب تأیید این قانون برخی برنامه هایش را حذف یا کوتاه کرده و حتی اگر برنامه مصاحبه با کاندیداها را هم پخش کند، مجری برنامه گریزی به قانون احوالات شخصیه و البته در تأیید آن می زند البته این من باب توضیح بود نه مثال. سایر تلویزیون ها هم معمولاً در رد این قانون برنامه دارند.

به هر صورت یکی از قوانین شخصیه هم این است که اول از انسان بپرسند که آیا دوست دارد قانونی یا کاری نسبت به ایشان انجام شود یا نه یعنی انسان را در معرض کار انجام شده قرار ندهند یا اگر می دهند حداقل فریاد کسی در نیاید. نه مانند عکس زیر که یکی از مصداقهای بارز نقض قانون احوالات شخصیه است. اینکه کی چی را نقض کرده خود دریابید. ما فقط گزارش می دهیم.

mamanjoonkomak

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۲, سه‌شنبه

چرا حجاب اجباری است؟؟؟

سلام

خوب مشخص است که چرا حجاب اجباری است. از بس ما مردم از کوچک گرفته تا کلان مدام ذهنمان به سوی یا به درون مسایل می خواهد راه پیدا کند. اگر ما جلوی خود را بگیریم یا می گرفتیم این اجبارها دیگر در کار نبود. بود؟

این مطلب ادامه دارد اما در پستهای بعد...

پاینده باشید

6 (1)

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۶, چهارشنبه

اورکا! اورکا! ...

سلام

ارشمیدوس از دانشمندان بزرگ یونان قدیدم بود. او همان کسی است که توانست قانونی برای چگالی یا نسبت جرم به حجم ماده را بیابد آن هم در وان حمام. پس از اینکه جرقه این یافتن به ذهنش آمد با همان بدن برهنه از وان بیرون پرید و همانطور که با خوشحالی در کوچه ها می دوید فریاد می زد: اورکا! اورکا! (یعنی یافتم! یافتم!..)

بنده هم پس از کلی این طرف و آن طرف زدن پیش نویس قانون احوالات شخصیه اهل تشیع را که به پارلمان فرستاده شده یافتم اما چه قدر کودن بودم که همان ابتدا محل پیدا کردنش به ذهنم نرسید. خوب البته این می شود تفاوت یک دانشمند با یک نادانی مثل بنده.

البته هنوز نگاه دقیقی بر آن نیانداخته ام چون وقتم کمی تنگ است و کارها فشرده. اما در نگاه مختصری که داشته ام متوجه چند نکته شدم. نقدهایی بر اشتباهات یا کوتاهی های صورت گرفته در این قانون وجود دارد و البته ناگفته نماند که چیزهای مفیدی نیز در آن دیده می شود. به همین دلیل من نمی توانم بگویم که این قانون صد در صد مشکل زا است. بلکه برای شیعیان بسیار هم خوب خواهد بود. ولی به نظر من هم تغییرات کلی و جزیی زیادی باید در این قانون داده شود تا واقعاً وجه قانونی به خود بگیرد.

اینکه چه چیزی باید کم و زیاد شود و تغییر یابد، نظرم را در پستهای بعدی خواهم داد البته راجع به کلیات خواهد بود.

پاینده باشید.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۴, دوشنبه

کی به کیه!

سلام

تلویزیونها و رادیوهای افغانستان برای خود سوژه های مناسبی هستند مخصوصاً وقتی ارتباط مستقیم تلیفونی با بینندگان و شنوندگان برقرار می شود. مردم ما هم آن قدر مجذوب و شیفته و غرق موضوعات برنامه ها می شوند که نگو و نپرس. نظیر این هماهنگی را در هیچ جای دنیا نمی توان یافت.

به طور نمونه شما تلویزیون را روشن می کنید. بر حسب اتفاق خیلی خیلی نادر، موضوع برنامه سیاسی و فرهنگی (از نوع انتخاب بیننده ها و هاپ و پنج آهنگ برتر هفته و ...) یا سریالهای چندهزار قسمتی هندی یا چند ده قسمتی ایرانی یا فیلم دوبله شده به سبک افغانی (دوبله یک نفر به جای همه شخصیتهای فیلم) نیست. به عنوان مثال موضوع برنامه راجع به هنجارهای اجتماعی و مشکلات شهرنشینی است. یکی از نمونه هایی که بارها مشاهده شده مکالمه ای شبیه به زیر است:

مجری: مثل اینکه تماس ما با یک بیننده عزیز برقرار شده. بله. بفرمایید.

پشت خط: الو. سلام.

مجری: سلام بیادر. خودتان ره معرفی می کنین؟

پشت خط: بله. من عبدالکریم خرم هستم. از دشت برچی به تماس شدم. (برای اینکه متهم به ضد دولتی و قومی و زبانی و منطقه ای نشوم شما خواننده محترم می توانید هر نام دیگر یا جای دیگر کابل مانند خیر خانه و کارته نو و .... را انتخاب کنید)

مجری: بسیار تشکر از اینکه با ما به تماس شدید. می دانید که موضوع برنامه امشب ما مشکلات فرهنگی شهرنشینی در کابل است. نظر شما چیست.

پشت خط: مه خو از این چیزا سر در نمی آورم. فقط یک آهنگ فرمایشی داشتم از داوود سرخوش. همو که می گه (با صدایی خشره) افغانی افغانی، وارث ویرا...

و در این لحظه تلیفون قطع می شود تا آبروی برنامه بیش از این نرود و مجری می گوید:

خو مثلی که تماس ما با این بیننده عزیز قطع شد. خوب باز هم می رویم به سراغ مهمان عزیز برنامه. مولوی صاحب. بفرمایید

...

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۲, شنبه

مشترک بی شعور

سانسور یکی از امور عادی در تمام دنیا است. حال اینکه کی چه چیز را سانسور می کند موضوعی است جداگانه. اما به هر صورت هر کسی یا سازمان و دولتی در اینکه چه چیز را سانسور می کند برای خود دلایلی دارند. یکی از این دلایل هم این است که باید دیگران را از دسترسی و دانستن برخی چیزها به طور کامل یا مقطعی دور نگه داشت.

اما به هر صورت احترام همه عقاید باید حفظ شود و همچنین احترام کسانی که می خواهند یا باید از مسایل سانسور شده سر در آورند. فقط این میان برخی وقتها یک چیزهایی دیده می شود که جالب است. عکس پایین را بنگرید

Bi-Shour