چند روز قبل از اینکه به سفر بروم، حادثه ای در جاده کابل - جلاد آباد رخ داد که طی آن نیروهای آیساف تعدادی از مردم محل را کشتند. حادثه هم آن طور که بنده شنیدم از این قرار بوده که یک موتر به اخطارهای نیروهای بین المللی توجه نکرده و راه آنها را بند می کند. آنها هم یا از ترس جان، یا از روی عشق و حال و یا بنا به دستور و اجازه ای که داشته اند موتر را هدف قرار می دهند. در همین ضمن چند نفر دیگر هم از مردم ملکی کشته می شوند. پس از این واقعه مردم منطقه به جاده ریخته و با سنگ و هر چیزی که در دستشان آمده بوده از وسایل نیروهای بین المللی پذیرایی می کنند و دیگر به این کار نداشته اند که هر موتر شیشه دودی، لزوماً نظامی نیست. بگذریم.
هنگامی که تلویزیون با چند تن از این مردم مجاهد و قهرمان مصاحبه کرده و خواسته آنها را مطالبه می کرد، آنها تنها خواسته خود را خروج نیروهای خارجی از افغانستان ذکر می کردند.
بنده ضمن درود بر روح کلیه کسانی که در طول سالیان اخیر در این مملکت، مظلومانه و بیگناه کشته شده اند برداشت خودم را از مواضع این هموطنان اینگونه اعلام می کنم که:
«ای نیروهای خارجی! از این خراب شده بیرون بروید. ما هیچ خوشمان نمی آید که شما ما را بکشید. شما بروید بیرون، بعد از رفتن شما ما خودمان خودمان را همانند گذشته و حال خواهیم کشت. شما چرا اینقدر خود را به زحمت می اندازید. مگر نمی دانید که سران جهادی این مملکت هنوز شکر خدا زنده اند و بر سر چوکی های بلند رتبه دولتی جا خوش کرده اند. آنها در کشتار مردم خود ید طولا و قدرتمندی دارند که حتی شوروی با آن ابر قدرت بودنش و آن ارتش سرخ نامدارش نداشت. ما از اینکه یک غیر مسلمان مسلمانان را بکشد دلخون و سرافکنده و سرخورده ایم.
شما ما را نکشید، ما خودمان همدیگر را می کشیم!»
2 comments:
یک امریکا درود
قسم سرم حق ندارید، والله با شما موافقم.
عجب پشنهادی!
درود
راستی که چنین است. اما چه باید کرد!؟
ارسال یک نظر