اصولاً آنچه تا کنون از دولتمردان ایران دیده شده است جز نگاه حقارت و کوچک بینی نسبت به دولتمردان و مردم همسایه شرقی آنها نبوده و نیست. برای بسیاری از مردم عوام ایران نیز عادت شده است که برای تحقیر و فحاشی از تابعیت مهاجران افغانستان استفاده می کنند و کلمه «افغانی» تبدیل به فحش و ناسزایی شده است همتراز با فحشهای رایج ایرانی.
اخیراً که دیگر از منظر دولتمردان ایران، نه تنها روح افغانها بلکه جان افغانها نیز به منزله ای عنصر و شیء بی مقداری تنزل پیدا کرده که به سهولت و راحتی هر چه تمامتر قابل نابودی است. کشته شدن عده ای از هموطنانی که به دلایل مختلف و از جمله بیکاری و فقر تن به خفت زندگی مخفیانه و پست در بین نژاد مثلاً ایرانی داده و از مرزهای غربی کشور گذشته بودند به دست نیروی نظامی ایران لکه ننگی است بر این همه ادعای همسایگی و برادری و اسلامیت و انسانیت که روز به روز و لحظه به لحظه از گلوی ناپاک دولتمردان ایرانی به فضا پراکنده می شود و نتیجه آن چیزی جز نفرت، سرخوردگی، دشمنی و کینه توزی در بین دو ملت همسایه نیست و نخواهد بود.
هر چند ایرانی جماعتان بر مسند قدرت، بهانه مبارزه با قاچاق و این مسایل را به میان می کشند اما کدام انسان خردمند و با وجدانی حاضر است یا می تواند قبول کند که عده ای غیر مسلح و رنجور خود را به صف نیروهای نظامی ایران زده اند تا بتوانند محموله های قاچاق خود را از مرز عبور دهند. و شرم بر ما و دولتمردان ما که در مقابل این گونه وحشیگریها سکوت کرده و تنها به احضار یک سفیر اکتفا می کنیم.
بوی تعفنی که از لجنزار این بربریت خاص دولتمردان ایرانی برمی خیزد زود است که دامنگیر دماغ ایرانیان شود و پوزه ای را که با تبختر و تفاخر بالا نموده اند به خاک پست بکشاند. آن روز دیر نخواهد بود.
اخیراً که دیگر از منظر دولتمردان ایران، نه تنها روح افغانها بلکه جان افغانها نیز به منزله ای عنصر و شیء بی مقداری تنزل پیدا کرده که به سهولت و راحتی هر چه تمامتر قابل نابودی است. کشته شدن عده ای از هموطنانی که به دلایل مختلف و از جمله بیکاری و فقر تن به خفت زندگی مخفیانه و پست در بین نژاد مثلاً ایرانی داده و از مرزهای غربی کشور گذشته بودند به دست نیروی نظامی ایران لکه ننگی است بر این همه ادعای همسایگی و برادری و اسلامیت و انسانیت که روز به روز و لحظه به لحظه از گلوی ناپاک دولتمردان ایرانی به فضا پراکنده می شود و نتیجه آن چیزی جز نفرت، سرخوردگی، دشمنی و کینه توزی در بین دو ملت همسایه نیست و نخواهد بود.
هر چند ایرانی جماعتان بر مسند قدرت، بهانه مبارزه با قاچاق و این مسایل را به میان می کشند اما کدام انسان خردمند و با وجدانی حاضر است یا می تواند قبول کند که عده ای غیر مسلح و رنجور خود را به صف نیروهای نظامی ایران زده اند تا بتوانند محموله های قاچاق خود را از مرز عبور دهند. و شرم بر ما و دولتمردان ما که در مقابل این گونه وحشیگریها سکوت کرده و تنها به احضار یک سفیر اکتفا می کنیم.
بوی تعفنی که از لجنزار این بربریت خاص دولتمردان ایرانی برمی خیزد زود است که دامنگیر دماغ ایرانیان شود و پوزه ای را که با تبختر و تفاخر بالا نموده اند به خاک پست بکشاند. آن روز دیر نخواهد بود.
4 comments:
ببين دوست عزيز من به طور اتفاقي به وبلاگ تو سر زدم وبا حرفات مخالفمم ميدوني چرا مردم ايران از افغانيها بدشون مي ياد اگر نمي دوني بهت مي گم:
1)چون غير قانوني وارد ايران مي شن
2)چون كار مردم ايران را مي گيرن
3)چون از يارانه مردم ايران كه حق انهاست استفاده مي كنن
4)چون درايران جرم و جنايت مكنن
4)چون از مردم طلبكارن!!
5)چون ببخشيدها بسيار كثيف هستنن
و دراخر اينو بهت بگم كه هركس در كشور خود عزيز است
راستي يادم رفت اينو بهت بگم :
6)چون مواد مخدر وارد ايران مي كنن وبه دولت وملت ايران ضرر مي زنن
من موسي از مشهد
من از نویسنده ی محترم این وبلاگ عذر خواهی می کنم به خاطر این که قسمت نظرات وبلاگشان را محل بگو مگو با یک ایرانی قرار می دهم. اما مگر می شود به توهین های موسی از مشهد جوابی ندهم. من افغانی ای هستم که در مشهد به دنیا امدم. می خواهم بگویم جناب! مثل طوطی(که خصلت هر ایرانی ای هست که در انتخابات رای سفید نمی اندازد)حرف روزنامه ها و تلویزیونتان را تکرار نکن.
1- منی که متولد مشهد هستم چطور غیر قانونی وارد ایران شدم؟
2- چرا کار فرما بین من و توی ایرانی من را انتخاب می کند؟ نگو که ارزان کار می کنم. چون من همان حقوقی را میگیرم که حقوق پایه اعلام شده با مزایای مساوی یک ایرانی.
3- من هر سال مالیات می دهم به شهرداری بابت خدماتی که به ما ارائه نمی دهد چون ساکن منطقه ی مهاجر نشین هستیم. بگذریم از این که اگر سازمان ملل هر سال طبق توافقی که کرده مبلغ هنگفتی را بابت اسکان افغانی ها و عراقی ها به ایران ندهد، ایران یک روز هم مهاجر و پناهنده ای را نگه نمی دارد. مهمان نوازی کیلویی چند است. خیال نکن از این خبرهاست توی کشورتان. ساده!
4- تا تعریفت از جرم و جنایت چی باشد. این اقدام نیروی انتظامی شما لابد جنایت به حساب نمی اید. و در ضمن انقدر همتش را داری که اگر خبری درباره یک ضرب و شتم، دزدی یا قتل خواندی که ادعا شده توسط یک یا چند افغانی انجام شده(این خبرها خوراک صفحه ی حوادث روزنامه خراسان است)پیگیری اش کنی تا سر انجام بفهمی که خبر از اول صحت نداشته و مجرم از خودتان بوده و روزنامه به خاطر درج ادعای ناموثق بقیه ی ماجرا را چاپ نمی کند چون رسالتش تا به همین حد است. یا می دانی که پسر همسایه ی ما را به خاطر این که کوتوله بود با چوب و چماق(که بخشی از اسباب خانه تان هست) زدید تا در بیمارستان بر اثر جراحات مرد اما خبری ازش در هیج روزنامه ای درج نشد. و پلیس تان عاملان را بعد از سه بار بازخواهی رها کرد؟
4-(دوباره) طلبکارتر از شما در خلق خدا پیدا نمی شود. آدم وقتی حقی دارد ان را طلب می کند.
5- خواهش می کنم. شما ببخشید بابت حرفی که می خواهم بزنم. تمیزی و نظافت چیزی است که نمی شود با هفت قلم آرایش و رنگ و عطر به دستش آورد. در کل همین مشهد یک اتوبوس تمیز به من نشان بده.یا یک کارگر ساختمانی ایرانی بدون یقه ی چرک یا یک کودک ایرانی که دوست نداشته باشد وقتی آلوچه می خورد زبانش را بیاورد بیرون تا اطراف لبش را بلیسد.
بله هر کس در کشور خودش عزیز است. اما نمی دانم چرا شماها جانتان در می رود جلوی سفارتهای خارجی در تهران!
6-چرا کشور شما اینقدر بازار مواد مخدر است؟ چرا اینقدر همه جور چنس بازار اولش خاورمیانه و به خصوص ایران است؟ چون شما مشتاق این چیزهایید. و راستش را بخواهی دولتتان می خواهد که باشید. این هم راهی است برای هر چه بیشتر غرق کردنتان در بی خبری. برای زندگی در هپروت انگار آفریده شده اید. وگرنه دولتی که می تواند بمب هسته ای بسازد تا یک روزی دنیا را خراب کند، چطور نمی تواند جلوی ورود مواد محخدر را بگیرد. همان جوانهای مفنگی تان در مرزها آنقدر رشوه از قاچاقچی ها می گیرند برای ورود مواد مخدر که بالاخره وجودشان که برای قاچاقچی ها گران شد، سر به نیست می شوند یعنی شهید می شوند.
من هم مینا از مشهد هستم.
راستی یادم رفت اینو بهت بگم:
برو سوادت رو زیاد کن. با چشم باز زندگی کن. یه وقت نشه اخر عمری پشیمون شی که چرا اینقدر کور موندی! از ما گفتن. حداقل برای بچت(که اگه نداری ایشالله بعدها داشته باشی) خوبه. انسان بودن که یاد نگیره حداقل انسان دیدن رو یاد میگیره.
ارسال یک نظر