دشت برچی یکی از مناطق کابل است که اکثریت قریب به اتفاق ساکنان آن را مردمان قوم هزاره تشکیل می دهد. قوم هزاره مردمی هستند که در افغانستان به سخت کوشی و تحمل سخت ترین شرایط مشهورند و ارادت خاصی هم نسبت به مولای متقیان علی علیه السلام دارند. بسیاری از آنان در زمان مجاهدین و برخی در حال حاضر طرفدار حزب وحدت اسلامی افغانستان بوده اند که در آن زمان رهبری حزب به عهده شهید مزاری بود که در زمان طالبان کشته شد و اینک رهبری آن در حال اختلاف و جدل و کش و قوس است.
حال و هوای دشت برچی در روزهای محرم یادآور حال و هوای شهرهای ایران در این برهه زمانی است. دروازه هایی که در سر چوک های معروف شهر کابل دیده می شود و طنین صدای روضه و قرآن از بلندگوی آنها تا فواصلی دور به گوش می رسد. موترهایی که بیرقهای سیاه و سبز و سرخ حمل می کنند که روی آنها عباراتی مانند «یا حسین»، «یا ابوالفضل» و غیره دیده می شود. خانه ها هم با بیرقهای سیاه به حال و هوای این مراسم افزوده اند. در این بین، مردمان اهل تسنن هم که ارادت خاصی به آل پیامبر دارند در این مراسمات به نحو مقتضی شرکت و همراهی می کنند.
در این میان نکته ای نظرم را جلب کرد. یکی از دوستان که از سلسله سادات می باشد تعریف کرد که در روی سربند برخی از جوانان در دشت برچی به جای عبارات مرسوم «یا حسین»، «یا زهرا» و غیره، دیده است که نوشته شده بود «یا مزاری». احترام گذاشتن به افرادی که جان خود را در راه این کشور فدا کرده اند امری است محتوم؛ حال بگذریم از اینکه آیا ملت افغانستان به همه رهبران جهادی افغانستان به یک دیده می نگرند یا نه.
نکته در اینجا این است که یک شخص عادی را که بنا به فراخور زمانی در مقامی قرار گرفته بوده و هنوز هم در اهلیت وی در اخذ آن مقام حرف و حدیث بسیار است، حال به جایی از تقدس برسانیم که به جای واژه های مقدس و پاکی چون «یا حسین» که بیانگر قداست راه و هدف و مرام یک شخص است از واژه هایی چون «یا مزاری» و سایرین استفاده کنیم. و به این صورت رنگ و بوی والای حسینی را که جدای از هرگونه تعصب و واژه گرایی است به سوی حزبی گرایی و فرد گرایی و قوم گرایی سوق دهیم.
امروز را با «یا مزاری» سر کردیم، فردای خود را فدای کدام فرد خواهیم کرد؟
حال و هوای دشت برچی در روزهای محرم یادآور حال و هوای شهرهای ایران در این برهه زمانی است. دروازه هایی که در سر چوک های معروف شهر کابل دیده می شود و طنین صدای روضه و قرآن از بلندگوی آنها تا فواصلی دور به گوش می رسد. موترهایی که بیرقهای سیاه و سبز و سرخ حمل می کنند که روی آنها عباراتی مانند «یا حسین»، «یا ابوالفضل» و غیره دیده می شود. خانه ها هم با بیرقهای سیاه به حال و هوای این مراسم افزوده اند. در این بین، مردمان اهل تسنن هم که ارادت خاصی به آل پیامبر دارند در این مراسمات به نحو مقتضی شرکت و همراهی می کنند.
در این میان نکته ای نظرم را جلب کرد. یکی از دوستان که از سلسله سادات می باشد تعریف کرد که در روی سربند برخی از جوانان در دشت برچی به جای عبارات مرسوم «یا حسین»، «یا زهرا» و غیره، دیده است که نوشته شده بود «یا مزاری». احترام گذاشتن به افرادی که جان خود را در راه این کشور فدا کرده اند امری است محتوم؛ حال بگذریم از اینکه آیا ملت افغانستان به همه رهبران جهادی افغانستان به یک دیده می نگرند یا نه.
نکته در اینجا این است که یک شخص عادی را که بنا به فراخور زمانی در مقامی قرار گرفته بوده و هنوز هم در اهلیت وی در اخذ آن مقام حرف و حدیث بسیار است، حال به جایی از تقدس برسانیم که به جای واژه های مقدس و پاکی چون «یا حسین» که بیانگر قداست راه و هدف و مرام یک شخص است از واژه هایی چون «یا مزاری» و سایرین استفاده کنیم. و به این صورت رنگ و بوی والای حسینی را که جدای از هرگونه تعصب و واژه گرایی است به سوی حزبی گرایی و فرد گرایی و قوم گرایی سوق دهیم.
امروز را با «یا مزاری» سر کردیم، فردای خود را فدای کدام فرد خواهیم کرد؟
0 comments:
ارسال یک نظر