یکی از چیزهایی که خداوند به مسلمانان مجوز استفاده داده بحث قصاص است یعنی اینکه در مقابل هر عمل نیک یا بدی که نسبت به کسی، قومی یا عده ای انجام شود آن فرد یا عده هم حق دارند عین همان را در مقابل تلافی کنند. هر چند در دین مبین اسلام بیشتر به بخشش و عفو و رحمت توصیه شده اما این هم حدی برای خود دارد و اگر کار از خط سرخ آن گذشت دیگر چاره ای جز اقدام متقابل نیست.
پاکستان از دیرباز به دخالت و ایجاد هرج و مرج به شکلهای مختلف در داخل کشور دست زده است و می زند اما همواره هم با پررویی تمام داعیه دوستی و برادری دارد. این را نه تنها مردم افغانستان که حتی مردم پاکستان و تمام دنیا می دانند اما تا کنون با این کشور ریاکار برخورد جدی و یا حتی تهدید و لحن کلام جدی به کار نرفته است مگر چند روز قبل که آقای کرزی لحن جدی مقابله را به کار برد آن هم نه در برابر دولت پاکستان بلکه در برابر طالبان پاکستانی.
بر فرض اینکه آقای کرزی در اینباره جدی صحبت کرده باشد، که بعید می دانم، باید از آقای کرزی خواست که ابتدا امنیت بسیار شکننده کنونی را در داخل مستحکم کند و پس از آن به فکر هدف قرار دادن نیروهای طالب در خاک پاکستان باشد. این گفته آقای کرزی بیشتر به یک جوک شبیه است تا یک حیله یا حربه سیاسی.
چرا که اعلان جنگ در مقابل طالبان اعلان جنگ در مقابل دولت پاکستان است چه این دولت پاکستان و اداره استخبارات آن است که طالبان را مستقیم و غیر مستقیم حمایت می کند. یک روز با کمک مالی و تسلیحاتی و زمانی دیگر با امضای قرارداد صلح. اما به هر حال در شرایط کنونی که نیروهای خارجی نیز در کشور حضور دارند و پشتیبانی جهانی از دولت افغانستان وجود دارد باید از این نقطه قوت استفاده شود و با تیزهوشی و تدبیر عمل و سیاستی در پیش گرفته شود که اگر ضرری هم در پی دارد مفاد آن بر ضرر آن فایق آید.
در صورتی که حرف آقای کرزی را جدی بگیریم، جنگ عملاً شاید کاربرد خاصی نداشته باشد و مشکلی را حل نکند اما احتمالاً سیستم هدف قراردادن طالبان و مخصوصاً سران آنها در مرکز حضورشان بتواند تا حدی کارگشای برخی مشکلات باشد اما با دقت و نظم صحیح تا خدای ناکرده جنگ منطقه ای که نتیجه ای جز آوارگی و بی خانمانی مردم بیگناه منطقه ندارد حاصل نگردد. چه بخواهیم و چه نخواهیم پاکستان سالهاست که با افغانستان در حال جنگ است و بر این کار خود اصرار دارد.
وقت آن است که ما نیز دفاعیه خود را از طریق عمل متقابل به مثل نشانش دهیم اما آیا روش پیشنهادی آقای کرزی راهگشا است؟
پاکستان از دیرباز به دخالت و ایجاد هرج و مرج به شکلهای مختلف در داخل کشور دست زده است و می زند اما همواره هم با پررویی تمام داعیه دوستی و برادری دارد. این را نه تنها مردم افغانستان که حتی مردم پاکستان و تمام دنیا می دانند اما تا کنون با این کشور ریاکار برخورد جدی و یا حتی تهدید و لحن کلام جدی به کار نرفته است مگر چند روز قبل که آقای کرزی لحن جدی مقابله را به کار برد آن هم نه در برابر دولت پاکستان بلکه در برابر طالبان پاکستانی.
بر فرض اینکه آقای کرزی در اینباره جدی صحبت کرده باشد، که بعید می دانم، باید از آقای کرزی خواست که ابتدا امنیت بسیار شکننده کنونی را در داخل مستحکم کند و پس از آن به فکر هدف قرار دادن نیروهای طالب در خاک پاکستان باشد. این گفته آقای کرزی بیشتر به یک جوک شبیه است تا یک حیله یا حربه سیاسی.
چرا که اعلان جنگ در مقابل طالبان اعلان جنگ در مقابل دولت پاکستان است چه این دولت پاکستان و اداره استخبارات آن است که طالبان را مستقیم و غیر مستقیم حمایت می کند. یک روز با کمک مالی و تسلیحاتی و زمانی دیگر با امضای قرارداد صلح. اما به هر حال در شرایط کنونی که نیروهای خارجی نیز در کشور حضور دارند و پشتیبانی جهانی از دولت افغانستان وجود دارد باید از این نقطه قوت استفاده شود و با تیزهوشی و تدبیر عمل و سیاستی در پیش گرفته شود که اگر ضرری هم در پی دارد مفاد آن بر ضرر آن فایق آید.
در صورتی که حرف آقای کرزی را جدی بگیریم، جنگ عملاً شاید کاربرد خاصی نداشته باشد و مشکلی را حل نکند اما احتمالاً سیستم هدف قراردادن طالبان و مخصوصاً سران آنها در مرکز حضورشان بتواند تا حدی کارگشای برخی مشکلات باشد اما با دقت و نظم صحیح تا خدای ناکرده جنگ منطقه ای که نتیجه ای جز آوارگی و بی خانمانی مردم بیگناه منطقه ندارد حاصل نگردد. چه بخواهیم و چه نخواهیم پاکستان سالهاست که با افغانستان در حال جنگ است و بر این کار خود اصرار دارد.
وقت آن است که ما نیز دفاعیه خود را از طریق عمل متقابل به مثل نشانش دهیم اما آیا روش پیشنهادی آقای کرزی راهگشا است؟