سلام
از آنجا که اخیراً اعلام شده است زنان نیز در اردوی ملی جذب می شوند و باز هم از همانجا که گفته می شود طالبان نیز از مذاکره و پیوستن به صف دولت و البته اردوی ملی استقبال خواهند کرد، ما با خود نشستیم و شایعاتی را به صورت تراوشات مغزی در یک دستمال جمع آوری کردیم. چکیده آن اینجا نوشته می شود اما خود دستمال را به سطل آشغال انداختیم چون خیلی بو می داد.
یک فرمانده طالبان ضمن ابراز خرسندی از پیوستن همشیره هایش به صفوف اردوی ملی به خبرنگار مذکر ما گفت: (ترجمه سلیس از پشتو به دری) ما امیدواریم هر چه زودتر این همشیره ها را در خطوط جنگ ببینیم. به هر حال ما با سیاه سرها از همان ابتدا به دیده احترام می نگریستیم و از اینکه بتوانیم در خدمت آنها باشیم خرسندیم. سابقه تاریخیمان نیز گواه همین است. مثلاً در قضیه مهمانی کردن یک اتوبوس از توریستهای کوریایی که البته چون تعدادشان زیاد بود ما هر یک یا دو نفر را به دست یک ملا صاحب داده بودیم تا از آنها پذیرایی کند مخصوصاً در وقت شب که ملا صاحب موظف بود شخصاً به خدمت ایشان برسد.
سخنگوی نیروهای آیساف در یک کنفرانس خبری ضمن ابراز خرسندی از پیوستن اناث به اردوی ملی گفت که این نیروها می توانند در حفظ تعادل روحی و روانی عساکر داخلی و خارجی مؤثر باشند. وی با اشاره به اینکه سربازان اردوی ملی افغانستان با دیدن سربازان مختلط زن و مرد آمریکایی و انگلیسی و جاهای دیگر، همواره در حسرت حضور یک جنس مخالف در بین خودشان بودند گفت، با این کار سربازان اردوی ملی افغانستان می توانند بر مشکلات روانی خویش فایق آیند و دیگر کاری به کار عساکر زن ما نداشته باشند. وی همچنین خاطر نشان شد که برنامه های ویژه ای تدارک دیده شده تا سربازان افغان نیز راه و رسم زندگی مختلط را یاد بگیرند تا به جمعیت افرادی که فقط مادرشان مشخص است اضافه نگردد.
در همین حال سخنگوی وزارت دفاع ملی نیز گفته است که این زنان وارد جنگ نخواهند شد و فقط در بخشهای اداری و آموزشی کار خواهند کرد (این شایعه نیست. خودش گفته). یکی دیگر از اراکین وزارت دفاع نیز اعلام کرده که آن عده از دخترانی که سن 18 تا 25 سال هستند می توانند به اردوی ملی بپیوندند. (این هم شایعه نبود).
در همین راستا عده ای از زنان بالای بیست و پنج سال ضمن برپایی تظاهراتی در کابل و چند شهر کشور (در قریه جات هیچ زنی جرأت یا اجازه شرکت در این تظاهراتها را ندارد مگر اینکه چه شده باشد!!!) اعلام کردند که آنها نیز از دیگر دختران بین 18 و 25 چیزی کم ندارند (یعنی هر چه آنها دارند، اینها هم دارند). ایشان شعار می دادند «اگر جمال نداریم، تجربه بیشتر داریم». خبرنگار مؤنث ما در مصاحبه با یکی از این زنان پرسید: «ببخشید. می شود برای ما توضیح دهید که به چه علت نسبت به پیوستن دختران به اردوی ملی اعتراض دارید» وی که نخواست نامش فاش شود چون برقع به سرش بود گفت: «مه با پیوستن آنها مخالف نستم. اما با تفکیک سن مخالفم. ای کار دولت یک نوع تبعیضه. مه سنم بست و شش ساله اما از هر دختر 18 ساله ای جوانتر دیده می شوم. اما مه ره د هیجه راه ندادند. می گوین بره آموزش دیدن و کار کردن پیر استم. خو مه چی کار کنم با شش سر نان خور. مه خو زن استم و از اوجه که شش طفل آورده ام تجربه بسیار بشتری دارم. مه هم می خواهم که به وطن خود خدمت کنم. نان پیدا کردن ای روزا بسیار سخت شده.»
(ما ضمن رد هر گونه اتهامی که ممکن است بعدها متوجه ما بشود در همین جا می گوییم که اینها فقط شایعات بود نه پیش بینی قبل از وقوع. خوب اینجا افغانستان است. تفصیلش و تفسیرش فعلاً بماند.)