۱۳۹۳ فروردین ۳, یکشنبه

بقیه اش با من

سلام

شورای امنیت ملی!!!! افغانستان تحت امر جناب کرزی صاحب فرموده اند که حادثه هتل سرنا کار استخبارات بیرونی (رسماً یعنی پاکستان) است و طالبان در آن نقش نداشته اند. این در حالی است که طالبان رسماً مسؤولیت حمله به هتل سرنا را به عهده گرفته اند. آگاهان امور در این زمینه گفته اند که جناب ملا عمر در تماس با جناب کرزی گفته «تو ره چی که ما مسؤولیت کدام عمل را به عهده می گیریم یا نمی گیریم. تو فقط نفرات ما را آزاد کن. به دگه گپا چه کار داری؟! » این آگاهان همچنان اطلاع دادند که کرزی صاحب در جواب فرموده است: «مره بان کار خو ره پیش ببرم. تو فقط نفر روان کن انتحاری کند. آزاد کردنشان با من.»

گزارش ها حاکی است که این دو هنوز به توافق کامل نرسیده اند و تا اطلاع ثانوی ملا عمر مسؤولیت حملات انتحاری را قبول می کند و کرزی ملاعمر را برائت می دهد.

۱۳۹۳ فروردین ۱, جمعه

کدام سال نو

سلام

می خواستم راجع به سال نو و آرزوها و امیدها بنویسم، اما مگر می شود با حادثه دیشب هتل سرنا سال نو را تبریک گفت. امسال سال تسلیت است نه تبریک. (تقارنش با 2014 هم کاملاً و یقیناً تصادفی است.)

لحظات تحویل سال جدید با کشته شدن 9 نفر خرد و کلان به دست آقای کرزی شروع شد. حتماً می پرسید کی و کجا و چرا؟

یک ضرب المثل داریم که می گوید ترحم بر پلنگ تیز دندان، جفا کاری بود بر گوسفندان. دیروز جناب کرزی بیش از 50 برادر ناراضی خود را از زندان آزاد نمود. برادران هم لطف فرموده به غیر نظامیان حمله نموده و حتی به اطفال نیز رحم نکردند. این ترحم جناب کرزی بر گرگ خویان درنده ای که برادران ناراضی جناب کرزی صاحب هستند باعث گردیده است که امن و آسایش از این وطن بیشتر از گذشته رخت بربندد. بنابراین هر جنایتی که این دژخیمان مرتکب شوند، مقصر اصلی آن در آن طرف مرز نیست. آن را باید در کابل و در مرکز ارگ جست.

از نظر من شخص جناب کرزی مسؤول مستقیم قتل بی گناهان دیشب در هتل سرنا است. و به همین طریق، هر کس دیگری که در این وطن به دست برادران ناراضی آقای کرزی کشته یا زخمی شود، مسؤول مستقیمش شخص رییس جمهور است و نه ملا عمر و زرداری و حقانی و امثال آنها.

آقای کرزی البته این عمل را تقبیح فرموده است، مانند همیشه. و بعد به کنج ارگ خود می خرد تا تقبیح بعدی. پاسخ سیاست مصالحه جناب ایشان تشدید سیاست مقاتله برادران ناراضی است که مقتولانش غیر نظامیان هستند و هیچ تفاوتی هم بین داخلی و خارجی و مرد و زن و خرد و کلان در این قضیه وجود ندارد.

کرزی صاحب! روزی پاسخ این خون ها را در کنار برادران ناراضی تان خواهید داد. در دادگاه عدل الهی که نه مصالحه می شناسد، نه مراوده! آن روز دیر نیست. و من آرزو می کنم، شما برائت کسب کنید که عذاب هیچ جانداری برای ملت افغان خوشایند نیست. امیدوارم شما نیز به عذابی که ملت و مخصوصاً خانواده های مقتولان دیشب و شبهای دگر می کشند، کمی بیشتر بیاندیشید.

۱۳۹۲ اسفند ۲۱, چهارشنبه

گزارش هفته

سلام

هفته ای که رو به اتمام است، حاوی حوادث و اخبار گوناگون و مهمی بود. از بزرگداشت روز جهانی زن توسط افرادی که به حقوق زن هیچ اعتقاد ندارند و زمانی که خودشان بر اریکه قدرت تکیه زده بودند، همکارانشان زنان افغان را لت و کوب می کردند یا اگر دستشان می رسید از تجاوز هم ابایی نداشتند، تا خبر فوت معاون اول، جناب مارشال فهیم و گزارش های لحظه به لحظه آن. (خدایش بیامرزد، هر چند بنده نسبت به ایشان و عملکرد وی انتقادات فراوان دارم)

در این میان ما یک گزارش یافتیم از هفته های گذشته که در نوع خود گزارش جالبی است. البته جالب بودنش به خاطر این است که به آن عنوان «گزارش» اطلاق فرموده اند و ما در حیرت از این نوع گزارش ها به سر می بریم. عکس پایین را ببینید و به کادر سرخ توجه نمایید. یک «گزارش» از بخش سیاسی در مورد یک مسأله شرعی.

Untitled

۱۳۹۲ اسفند ۱۵, پنجشنبه

تنبیهات تجاری

سلام

سال 2014 برای همه شده کابوس، البته به جز پیسه داران کلان که در هر شرایطی نفع می برند. و صد البته دولت همانند سالهای گذشته تدابیری در نظر گرفته که سرمایه گذاران به سرمایه گذاری یا ادامه کارشان رغبت نشان دهند و نامش را گذاشته است تسهیلات تجاری. گوشه ای از این تسهیلات را با هم ببینیم:

1- اگر شرکتی تأسیس کرده اید و می خواهید پروژه اجرا کنید، در صورتی که از پیچ  و خم رشوت و رقابت با قیمت های بسیار پایین شرکت های بی نام و نشان و غیر تخصصی و بی کیفیت پیروز برآمدید، وزارت محترم مالیه 2% مبلغ قراردادتان را اخذ می کند، می خواهید سود کنید می خواهید ضرر بدهید. 20% سودتان را هم می گیرد. بابت جواز هم چند صد دالر می گیرد. اصلاً به دولت چه ربطی دارد که شما سرمایه گذاری کرده اید. همین که دولت شرایط شرکت در رقابت!!! را برایتان فراهم و تسهیل کرده، بروید خدا را شکر کنید.

2- اگر چند نفر هستید که آنچه را داشته اید فروخته و سرمایه جمع کرده تا در نهایت یک شرکت تأسیس کنید، بدانید و آگاه باشید که دولت تنها به یک نفر از شما پاسپورت تجاری می دهد که آن هم باید یا رییس باشد یا معاون. حتی اگر میزان سرمایه رییس و معاون از سایرین کمتر باشد. اگر هم زمانی نیاز پیدا کردید که به سفر تجاری بروید…

اصلاً بیخود می کنید سفر تجاری می روید و سرمایه تان را اینجا بی سرپرست می گذارید. فقط یک نفر حق دارد پاسپورت تجاری داشته باشد. همینقدر که دولت برای شما شرایط تأسیس شرکت را فراهم کرده، بروید دست کرزی صاحب را ببوسید.

3- شما یک پروژه بسیار مهم دولتی را به پیش می برید اما دولت به تعهدات خود در برابر شما عمل نمی کند و شما متحمل ضرر هنگفت می شوید. در این صورت به هیچ عنوان به دادگاه مراجعه نکنید و گرنه بقیه پولتان را هم باید رشوت بدهید و آخر سر هم دست از پا درازتر برگردید شرکت را منحل کنید. همینقدر که دولت امکان مشارکت شما را در سرمایه گذاری و رشد جامعه فراهم کرده، بروید روزی 100 بار نماز شکر به جا آورید.

4- شما ورشکست شده اید و ته مانده حساب هایان را جمع کرده اید بروید سرزمین خودتان. مواظب باشید طوری ورشکست شوید که برای هیچ کدام از سرمایه گذاران بیش از 20000 دالر باقی نماند. و گرنه نمی توانید پولتان را با خود ببرید. دولت تنها برای تجارت شما تسهیلات در نظر گرفته است. اما برای جمع کردن کسب و کارتان قول هیچ تسهیلاتی نداده است.

5- شما خیلی پول دارید و افغانستان هم که تسهیلات تجاری می دهد. اما محافظت از خودتان، خانواده و نزدیکان و حتی قباله زمینتان، به عهده خودتان است. بروید محافظ امنیتی از دولت بگیرید تا یک وقت اختطاف نشوید. دولت تنها تسیلات تجاری را قول داده، از ایشان انتظار امنیت نداشته باشید.

6- شما تمام نیازمندی ها و شرایط را برای ایجاد یک مؤسسه فراهم کرده اید و سرمایه مورد نیاز هم از چند ده هزار دالر بیشتر نیست. اسناد قانونی را هم در دست دارید. اما دولت برای صدور جواز باید از همه چیز اطمینان حاصل نماید. به همین خاطر باید یک سند شرعی و رسمی با ارزش چند صد هزار دالر را به عنوان تضمین نزد دولت بگذارید. به دولت هم ربطی ندارد که از کجا بیاورید. اگر سند مربوط یک زمین بایر باشد که یک روز قیمتش بالا می رود، فردا به نصف هم نمی ارزد، مشکلی نیست چون که دولت می خواهد برایتان تسهیلات بگذارد. اما اگر سندتان مربوط به خانه باشد (حتی خانه خودتان با ارزش چند برابر تضمین خواسته شده و حتی اگر فقط قیمت مصالح و  امکاناتش از قیمت تضمین بسیار بالاتر باشد) باز باید یک سند خانه دیگر را به عنوان تضمین خانه اول نزد دولت بگذارید چون دولت شدیداً نگران این است که اگر تضمین اولتان را ضبط کند، خودتان که در خانه خودتان زندگی می کنید با از دست دادن سرپناه چه کار خواهید کرد. از بس که دولت نگران وضعیت سرمایه گذاری و حتی خانه و سرپناه شما است و تسهیلات فراهم می کند!!!!!!!

7- شما که زور ندارید، پارتی ندارید، پول ندارید، خانه ندارید و سایر مسایل مهم را نمی توانید برآورده کنید و تنها تخصص دارید و چند دالر ناقابل، خیلی بیجا می کنید سرمایه گذاری می کنید. بروید کشکتان را بسابید. تسهیلات تجاری برای دیگران است. شما تنها لایق تنبیهات تجاری هستید تا دیگر هوس سرمایه گذاری و کار در این کشور به سرتان نزند.

۱۳۹۲ اسفند ۵, دوشنبه

ببخشید مزاحم شدیم

سلام

در ایالت کنر، حدود 20 سرباز ارتش به دست برادران ناراضی آقای کرزی کشته شده اند. از جمله نکات مهم اینکه تعداد بیش از 100 نفر با هم دست به حمله زده اند و دیگر اینکه نیروهای کمکی نیز نتوانسته اند خود را به این سربازان برسانند و در راه با گروه دیگری از برادران آقای کرزی برخورد کرده اند. بدتر از همه اینکه، نیروی هوایی خارجی و داخلی نیز به کمک آنها نشتافته است چرا که جناب کرزی صاحب استفاده از حمایت های هوایی نیروهای ناتو را اکیداً ممنوع فرموده اند.

ما در اینجا ضمن عرض تسلیت به مناسب شهادت فرزندان رشید این سرزمین، برخی حواشی و شایعات را نیز بر ملا می سازیم.

شنیده شده است که جناب کرزی پس از شنیدن خبر این حادثه، سفر خود به سریلانکا (یا یک هچنین جایی) را لغو فرموده و به کابل برگشته اند. در همین راستا، سخنگوی طالبان از اینکه باعث ایجاد مزاحمت برای جناب کرزی شده و ایشان را از سفر و سیاحت بازگردانده اند، ابراز تأسف کرده خطاب به کرزی صاحب فرموده اند: ببخشید مزاحم سفرتان شدیم. دفعه بعد طوری برنامه ریزی می کنیم که شما در راه بازگشت باشید.

همچنین، کرزی صاحب این عمل برادران ناراضی را تقبیح فرموده اند. آگاهان امور خبر داده اند که ملا عمر صاحب در حالی که آن یکی چشمش را هم بسته بود خطاب به کرزی صاحب پیام فرستاده و ضمن ابراز تشکر از اینکه کرزی صاحب تنها به  تقبیح اکتفا نموده است، قول داده که سطح و تعداد این کشتارها را آرام آرام بالا ببرد تا مبادا خاطر جناب کرزی به طور آنی مشوش شود. ملا عمر صاحب ابراز تمایل فرموده اند که واکنش های کرزی صاحب همواره در سطح تقبیح باقی بماند.

ما نیز ضمن ابراز امتنان از این حس اسلام گرایانه و بشردوستانه جناب ملاعمر و حضرات دور و برش، از جانب خود، فامیل های شهدا و آن دسته از آحاد ملت که با برادران ناراضی نسبتی ندارند از جناب کرزی صاحب تشکر می کنیم که هر روز شرایط را برای کشته شدن فرزندان این آب و خاک آسانتر می سازد.

ضمناً دعا می فرماییم که کاندید مورد نظر رییس صاحب برنده انتخابات شود و ایشان نیز همان شیوه جناب کرزی را ادامه دهد تا به مادران و زنان این مرز و بوم امکان داده شود که هر روز اطفال بیشتری بزایند و پس از اینکه با خون دل آنها را بزرگ کردند فرزندانشان را به کام مرگ بفرستند، باشد که برادران ناراض کرزی صاحب خوش شوند و شخص رییس جمهور بعدی نیز تقبیح کرده روان باشد.

ایضاً امیدواریم سفرهای بعدی کرزی صاحب به خوبی و خوشی برگزار شود. واقعاً نیازی نبود کرزی صاحب صرفاً برای تقبیح یک مسأله که تبدیل به عادت هر روزه شده یا دارد می شود، اینقدر خود را به زحمت بیاندازد و سفر خود را لغو کند. این عمل ایشان بسی جای تقدیر و حتی ثبت در دفتر خاطرات سازمان ملل دارد. این همه سربازان، مردان، زنان، کودکان، بزرگسالان در این مملکت هر روز کشته و زحمی و اختطاف می شوند و این همه سرمایه های مالی و فکری این مملکت دارند از افغانستان خارج می شوند که ضررش کمتر از مسأله از دست دادن سربازان نیست و این همه مشکلات مانند فساد اداری و قومی و مذهبی و زبانی در سیستم مملکت وجود دارد که مشروعیت و ثبات نظام را زیر سؤال برده و به هم زده است، در این میان، از دست رفتن چند سرباز نباید برای کرزی صاحب اهمیت داشته باشد و خاطر خسته ایشان آزرده تر شود.

به ایشان توصیه می کنیم به مناسبت این واکنش مهم و بزرگ خود، چند روزی را رخصت بگیرند و بروند در سواحل کارائیب که الآن هوای خوبی دارد، روی تخت کنار ساحل دراز کشیده، قدری خستگی در کنند. یا اصلاً چرا راه دور برویم که باز خستگی سفر هوایی در برگشت نصیب ایشان شود، همین سفر سریلانکا را کمی طولانی تر بسازند و از هوای پاک و پر از اکسیژن جنگلهای آنجا حظ ببرند چرا که در کابل از این چیزها یافت نمی شود.

۱۳۹۲ اسفند ۳, شنبه

انتخاباتی که نکوست از تبلیغاتش پیداست

سلام

این عکس را در صفحات اجتماعی دیدم. امیدوارم جعلی نباشد.

اما اگر از حق نگذریم، (جدای املا و انشاء متن) تنها جمله راست و به قول معروف سوچه ای است که یکی از نامزدان ریاست جمهوری فرموده است. هر چند سوابق کاری نامزدها نیز بر همه روشن است.

1234

۱۳۹۲ بهمن ۲۸, دوشنبه

رنگ پشکل گوسفند

سلام

عجب اوضاعی شده است این کانکور امسال (و البته سالهای قبل هم). یکجا، سؤالات درز می کند، یکجای دیگر سؤالات دسته جمعی پاسخ داده می شود، در جایی کانکور در شب برگزار می شود (به شب می کشد) و البته در همه جا:

رنگ غائط گوسفند چه رنگی است؟

پاسخ ها: 1) رنگ آسمان، 2) رنگ روح اموات، 3) رنگ اتاق شماره 2014 زندان پل چرخی، 4) رنگ چمن ارگ

یعنی من کشته مرده طراحان سؤال کانکور افغانستان هستم. از بس ایشان دارای قوای تحلیل و تجزیه و صد البته تخصص مرتبط هستند.

و من عاشق چشم آن مخمور مستی هستم که طراحان سؤال را انتخاب می کند.

و من قربان آن وزیری بروم که این سؤالات را تأیید می کند.

و مخلص رییس جمهوری هستم که چنین وزیرانی بر سر کار می گذارد.

و چه شیدایی عجیبی در نهان آن دانشگاهی است که چنین اساتیدی در آن درس می دهند و دانشجو می پرورانند و متخصص بیرون می دهند.

و چه دنیایی است، کانکور افغانستان که باید از نوع مزه آب دره پنجشیر تا تعداد دفعات زفاف مگس در یک روز، و از جنس قاشق کرزی تا نام مادر کلان مادر بخت النصر در سؤالات آن گنجانده شود.

و چه بیچاره دانش آموزانی که باید جامع العلوم و الکمالات باشند (به زعم طراحان سؤالات) تا بتوانند در رقابتی برابر!!!!!!!!!! از سد کانکور بگذرند و به دانشگاهی پا بگذارند که استادانش الف تا ب را از هم تشخیص نمی دهند و وزیری که این چیزها برایش اهمیت ندارد و تنها چیز مهمی که ذهنش را آشغال نموده جناب کرزی صاحب و خاندان والاتبارش است که  همه دانش آموزان باید نام همه خویش و قوم و جنس کفش و کلاه و تعداد خمیازه های روزانه اش را بلد باشند.

راستی، جناب کرزی چند ماه قبل، از عدم مصلحت گرایی گفته بود و از اصلاحات در ساختار درسی دانشگاه ها سخن زده بودد تا بر سرعت و عمق علم آموزی دانشجویان اضافه گردد!

۱۳۹۲ بهمن ۱۹, شنبه

رفت و آمد هوایی ممنوع!

سلام

رقابت های انتخاباتی داغ شده است اما کله رقبا داغتر است. حضرات کاندید حرف هایی می زنند و وعده هایی می دهند که علاوه بر اینکه نشان از عدم درایت و درک آنها از شرایط دارد، حاکی از عدم توان پیش بینی جوانب مسایل و احتمالات نیز می باشد.

به طور مثال آقای محقق، معاون دوم جناب عبدالله فرموده اند: چرا رییس جمهور باید از ارگ به نقاط دیگر شهر با هلی کوپتر برود. (نقل به مضمون)

ایشان حتماً انتظار دارد آقای کرزی برای هر سفر کوتاه درون شهری نیز به مدت دو ساعت راه بندان درست کند. کما اینکه معاونین جناب کرزی روزی چند بار و هر بار به مدت نیم ساعت راه بندان درست می کنند و ای بسا که زنانی در این راه بندان زاییده اند، اطفال و بیمارانی مرده اند، تاجران و شرکت دارانی که از کار و زندگی خود پس مانده اند و ضرر دیده اند و قس علی هذا!

ما بسیار خوشحالیم که جناب کرزی دست از سرک های کابل کشیده است و فقط آسمان را قرق می کند و خوشحالتر خواهیم شد اگر معاونین و وزرای ایشان نیز چنین کنند و در هوا سیر بفرمایند و ما زمینیان را به حال خود رها سازند که در این صورت امنیت ما بیشتر تأمین می شود.

جناب محقق صاحب هم که لاف و پوف می کند و انگشت انتقام به سوی کرزی می گیرد، اول یک نگاهی به دور و بر خانه خود بیاندازد و راه بندانی که در اطراف منزل خود درست نموده است را بنگرد. بعد بیاید برای نوع سفر رییس جمهور و معاونینش (که خود کاندید یکی از آنها است) نظر بدهد.

ضمناً ایشان فرموده اند ارگ نشینی و پشت دیوار ارگ قایم شدن تا به کی!!!

۱۳۹۲ بهمن ۱۳, یکشنبه

نیم کرده، به ز دو صد گفتار

سلام

رقابت های انتخاباتی هم شروع شد. در تاریخ سیاه این کشور برای اولین بار قدرت از یک نفر به بعدی به صورت مسالمت آمیز انتقال می یابد (البته اگر انتخاباتی برقرار گردد). این را باید به فال نیک گرفت. اما، این اما، اگر هم دارد.

اما: اینکه این انتخابات واقعاً به شکل دموکراتیک برگزار شود، جای تأمل دارد. زمزمه های جدی مبنی بر تقلب از همه سو به گوش می رسد.

اگر: امروز که سخنرانی های بعضی از این حضرات را گوش دادم، همه از برنامه هایی می گفتند که هر کس دیگری در این مملکت از آن سخن می زند. از نانوا گرفته تا کفاش، از استاد دانشگاه گرفته تا کارگران ایستاده بر سر چوک. این یعنی اینکه حضرات کاندید، تا الآن هیچ کدام چیزی در خریطه ندارند که بخواهیم احتمال بدهیم کدام یک از دیگری بهتر عمل خواهد کرد.

البته اکثر این حضرات را سالیان سال است که می شناسیم. از جنگ سالارانی که ویرانی این مملکت را به سرانجام رساندند تا تکنوکرات هایی که بوی تعفن تعصبات قومی قبلیه ای آنها هیچ نویدی برای آینده با خود ندارد. از بی سوادانی که نام خود را نمی توانند بنویسند تا استادانی که فقط به درد صنف درس می خورند.

اینکه از این سخنرانان بد کردار و بد افکار و نادان و ناکار چه بر می آید، والله اعلم.

۱۳۹۲ بهمن ۱۲, شنبه

چوپان دروغگوی ما

سلام

این روزها، جناب آقای کرزی و در کنار ایشان، آقای اشرف غنی احمدزی در صدر اخبار و تحلیلها قرار دارند. ما هم که دنبال سوژه می گردیم، از این بابت خوشحالیم. به قول آقای هالو، شاعر طنزپرداز ایرانی:

گرچه با این حرف ها شیخ کبیر

آبروی شیخ ها را می بری

لیک ممنونم برای طنز ما

دم به دم، مضمون نو می پروری

اخیراً جناب کرزی با بی بی سی مصاحبه داشته است و در آن از امضا نکردن پیمان امنیتی دفاع فرموده اند. البته گفته های ایشان صحت دارد و برای همه اظهر من الشمس است که قسمت عمده پیشرفت در صلح در افغانستان (و البته نه همه آن) به دست آمریکا و پاکستان است. اگر کسی در این ادعا شک کند، به نظر بنده، نه از سیاست چیزی می داند نه سیاسیون را می شناسد و نه از شرایط موجود آگاهی دارد.

اما نکته ای که در این میان بسیار مهم است، پشت پرده این گروگان گیری است. آقای کرزی پیمان نامه را به گروگان گرفته که چه؟ برای اینکه واقعاً به دنبال صلح و بهتر شدن اوضاع ملت است؟ یا برای اینکه نمی خواهد وقتی از حکومت می رود، کسی او را بدنام نکند؟ یا شاید هم می خواهد خود را وطن پرست دو آتشه معرفی نماید؟

من به هیچ کدام از این گزینه ها رأی نمی دهم. به نظر بنده حقیر سراپا تقصیر، جناب کرزی پیمان امنیتی را صرفاً به یک دلیل مهم به گروگان گرفته است و آن هم اخذ موافقت ایالات متحده با کاندید مد نظر ایشان برای ریاست جمهوری و باقی ماندن ایشان در قدرت است. فعلاً که ایشان دارد برای خود در داخل محوطه ریاست 10 خانه می سازد (خانه که چه عرض کنم، بیشتر به قصر می ماند). دو کاندید مطرح مد نظر ایشان هم یکی برادرش است و آن یکی هم جناب زلمی رسول که بر اولی حق خونی دارد و بر دومی هم حق آب و نان چرا که جناب زلمی رسول به لحاظ مدیریتی بسیار ضعیف است (و این برای کرزی صاحب نکته خوبی است) و با اجازه جناب کرزی در داخل ارگ مسکن گزیده و بدون اجازه جناب کرزی آب هم نمی خورد، چه برسد به اینکه ریاست جمهوری را اداره کند تا در مسایل مهم شخصاً تصمیم بگیرد.

ما نیز از عملکرد، ایده ها، نظرها و رفتارهای گذشته جناب کرزی آنقدر نمونه سراغ داریم که بسیار سخت است قبول نماییم جناب کرزی در این روزها عرق وطن پرستی پیدا نموده باشد. اگر هم واقعاً به اشتباه های خود پی برده و در صدد جبران مافات برآمده باشد، مثال ایشان همان مثال چوپان دروغگو است که از بس دروغ گفته بود، وقتی که خواست حرف راست هم بزند، کسی باور نکرد.

با هزار نا امیدی، باز هم امیدواریم، دغدغه ذهنی ایشان، واقعاً آوردن صلح و امنیت و آرامش به ملت افغانستان باشد.

۱۳۹۲ بهمن ۶, یکشنبه

کارخانه های کرزی

سلام

جناب کرزی صاحب، اخیراً در بیاناتی بالاتر از حد و درک خود و البته ما و بسیاری دیگر، فرموده اند که «بگرام، کارخانه طالب سازی است». استدلال پا در هوای ایشان (مانند سایر استدلال ها و طرز دیدشان همچون پیشرفت سایر کشورها به خاطر استفاده از زبان انگلیسی، ضرورت حذف لهجه ها و کلمات بیگانه، فرمان خروج نیروهای خارجی از میدان وردک و …) مبنی بر دلزده شدن افراد از نظام پس از آزار و اذیت شدن و پیوستن به طالبان پس از رهایی از بگرام، علاوه بر اینکه تلاشی مزبوحانه برای توجیه کردن فعالیت های برادرانشان است که بارها پس از آزادی از زندان بگرام یا سایر زندان ها دست به اقدامات تروریستی زده اند، حکایت از نا بخردی کرزی صاحب در تحلیل مسایل دارد. با چنین مدل تحلیلی، جای بسی درنگ دارد که چرا جناب ایشان، چشم خود را بر سایر موارد بسته است. البته، بسته که چه عرض کنم، چشمان ایشان بسیار هم باز است و با دستان خود و هم پیمانان در قدرتشان، تیشه را برداشته اند و بر جای جای این دیار زده و این ویرانه را با خاک یکسان می کنند.

البته، ایشان برخی کارخانه های دیگر که خود در ساخت و تقویت آن نقش اساسی داشته و دارند را به دست فراموشی سپرده اند. بنده چند کارخانه دیگر که ایشان آن را ساخته اند نام می برم. اگر حواس ایشان هنوز کار می کند، می تواند سری هم به این کارخانه ها بزند:

1- کارخانه قوم گرایی: در این کارخانه، تیم قومی قبیله ای جناب کرزی چند سالی است که به شدت فعال می باشد. از تولیدات این کارخانه می توان به ترویج امر قوم گرایی در ادارات اشاره نمود که نتیجه آن، کاهش توان ادارات، افزایش فساد مالی - اداری و هدر رفتن پول های مردمان این سرزمین و سایر نقاط دنیا شده است. اثرات موجود و حاضر این تولید ایشان، از اثرات احتمالی امضا نکردن یا حتی امضا کردن پیمان امنیتی به مراتب مخرب تر و گسترده تر بوده است و تا سالیان متمادی پا بر جا خواهد ماند.

2- کارخانه پول چاپی: بنیان اقتصادی همه کارخانه های جناب کرزی، کارخانه پول چاپی است که دو تولید مهم دارد: الف) چاپ کردن پول از طریق کسب رشوت، ب) چاپیدن پول از طریق غصب اموال ملت. از اثرات ناشی از تولیدات این کارخانه می توان به افزایش بلند منزل ها و آپارتمان های ظاهراً مجلل و باطناً بدون استندرد که بسیاری از آنها متعلق به مجاهدین راه حق سابق و راه پول فعلی است، کسب رتبه اول فساد و رشوت دهی در کل دنیا (و احتمالاً در طول تاریخ) و نظایر آن اشاره نمود.

3- کارخانه تهدیر: کارخانه تهدیر (که فارسی آن می شود هدر دادن)، بیشتر از آنکه یک کارخانه مادر باشد، یک کارخانه تابعه است. در این کارخانه، آقای کرزی با هدر دادن میلیاردها دالر از طریق تزریق سرمایه و پروژه به نقاط نا امن و شش بار آباد کردن و سوزاندن مکاتب آنجا و رها کردن مکاتب و شفاخانه های مناطق امن به حال خود و پر پول کردن جیب های قوم خویش که بخش اعظمش نیز به برادران طالب ایشان فرستاده می شده و می شود، توانایی خود را در هدر دادن منابع عظیم مملکت به نمایش گذارده است.

4- کارخانه دولت: در این کارخانه دو چیز عمده تولید می شود: «دو» و «لت». مثال های بارز از آزار و اذیت شهروندان و مراجعان ادارات دولتی، لت و کوب ملت بیچاره، توهین به اقوام مختلف از زبان هم زبانان جناب کرزی و بر سر قدرت ماندن همین توهین کنندگان، جای توضیح بیشتر باقی نگذارده است.

5- کارخانه تبدیل: در این کارخانه، وزرا از بین نمی روند، بلکه از وزارتی به وزارت دیگر تبدیل می شوند. از حج و اوقاف می رود مالیه، از مالیه می رود معاون، از معادن می رود صحت عامه، از صحت عامه می رود فواید عامه و این چرخه گردش همچنان ادامه دارد. از اثرات تولیدی این کارخانه می توان به بلا تکلیف ماندن ملت و وزارت و امور جاریه و حالیه و مالیه اشاره داشت.

نظایر این کارخانه های ایجاد شده توسط جناب کرزی بسیار است و همه آنها در یک اثر، با هم مشترک هستند و آن «دلزده شدن ملت از دولت و مقامات»، فرار سرمایه های فکری و کاهش مشروعیت نظام است. امیدوارم جناب کرزی به این کارخانه هایی که خود آنها را ساخته یا در تقویتشان نقش اساسی داشته است، سر بزنند و از حال و روزشان احوال بگیرند.

۱۳۹۲ دی ۳۰, دوشنبه

بمیرید، اما مریض نشوید

سلام

یکی از مشکلات بزرگ هر فرد می تواند مهاجر شدن وی باشد. از آن بدتر، وقتی است که فرد مهاجر، افغان باشد. بدتر از آن وقتی است که مکان مهاجرت، ایران باشد. از آن بدتر وقتی است که کارت هویت مهاجرت نگرفته باشد.

باز هم بدتر از آن وجود دارد و آن وقتی است که مهاجر مفلوک مریض شود و نیاز به داکتر و شفاخانه داشته باشد. از این بدتر هم هست و آن وقتی است که تنها به شفاخانه دولتی در ایران رجوع کند.

اخیراً شفاخانه های دولتی ایران بین افغان و غیر افغان (ایرانی، عرب، تاجیک و …) تفاوت های خاص را اعمال می کنند. اگر فردی به شفاخانه دولتی (که اصولاً باید ارزانتر از شفاخانه خصوصی باشد) مراجعه کند، در صورتی که بیمه داشته باشد، هزینه کمتری می پردازد که البته تعداد شفاخانه هایی که کارت های بیمه افغان ها را در همان زمان مرخص شدن قبول می نمایند بسیار کم است و در سایر شفاخانه ها باید پول به صورت تمام و کمال پرداخت شود، سپس اسناد پرداخت پول و سایر مدارک به دفتر سازمان ملل برده شود و چند ماه بعد، مقداری از پول به حساب طرف پس برگردانده شود.

اما اگر فرد بیمار، بیمه نداشته باشد، دو حالت دارد یا افغان است یا غیر افغان. اگر غیر افغان باشد صرف هزینه واقعی (بر اساس تعرفه های شفاخانه) را می پردازد و اگر افغان باشد باید سه برابر هزینه واقعی را پرداخت نماید.

اینکه چرا مهاجر بیچاره افغان (که از فرط بیکاری و جنگ و ترور و هزار و یک مشکل دیگر به یک کشور دیگر پناه برده است و هزینه زندگی خود را با هزار ترس و مشکل پیدا می کند) باید سه برابر پول بپردازد نکته ای است که باید آخوندها و اسلام شناسان و مسلمان نمایان در ارکان دولت ایران پاسخ بگویند. خدا را باید شکر کرد، که هزینه های کفن و دفن سه برابر نشده است. با این اوصاف، مهاجر افغان بدون بیمه در ایران اگر بمیرد، ارزانتر و راحت تر است تا اینکه زنده و سالم بماند.

ما شنیده بودیم ایران می خواهد مهد تمدن اسلامی باشد، اما نه از تمدنش خبری به ما رسیده، نه از مسلمانیش سودی برده ایم.

خداوند همه ملت های جهان را از این گونه تمدن سازی و این نوع اسلام به دور نگه دارد.

۱۳۹۲ دی ۲۷, جمعه

تلویزیون ایرانی بی بی سی

سلام

بی بی سی، به زبان های مختلف و از طرق مختلف برنامه پخش می کند. یکی هم این میان به عنوان «بی بی سی فارسی» شناخته می شود. اما این بی بی سی فارسی و مخصوصاً تلویزیون آن، بیشتر از آنکه فارسی باشد، ایرانی است. چند نکته برای اثبات نظرم به شرح ذیل است:

1- همه بر این موضوع اذعان دارند که اخبار ایران علاوه بر اینکه جوانب مختلفی دارد، حساسیت های خاصی نیز در سطح دنیا دارد. اما بی بی سی یک خبر معمولی از  ایران را (حتی اگر برای ایران نکته مثبتی باشد) پر رنگ تر از یک خبر استثنایی از افغانستان پخش می کند. نمونه اخیرش، دریافت جایزه بازی جوانمردانه از سوی فیفا است.

2- افغانستان هر چند در زمینه فرهنگ و رسانه های جمعی از ایران عقب مانده تر است و پرتیراژترین روزنامه های افغانستان علاوه بر سطح پایین محتوی و سطح پایین کیفیت چاپ، از سطح پایین تیراژ و تعداد صفحات نیز رنج می برد، اما به هر حال به لحاظ آزادی بیان و ارایه اطلاعات بهتر از رسانه های ایران هستند و در داخل مطالبشان برخی مطالب جالب در نقد امور جاری افغانستان پیدا می شود. اما در بی بی سی، آنچه که دیده می شود، پر رنگ نشان دادن فعالیت های رسانه ای ایران است. نمونه اش برنامه دیدبان است که تنها و تنها به نقد و بررسی نشریات ایران می پردازد. گویی تنها در ایران روزنامه و مجله به چاپ می رسد. صحیح است که در تاجیکستان از حروف غیر فارسی استفاده می شود، اما رسانه های تاجیکستان نیز از دیدگاه بی بی سی به جایگاهی نرسیده اند که بی بی سی بخواهد به آن بپردازد.

3- اوضاع سیاسی ایران برای بی بی سی جذاب تر است تا افغانستان و تاجیکستان. اگر نگاهی به سطح پوشش خبرهای سه کشور فارسی زبان، عناوین و تماس های برنامه نوبت شما، نسبت تعداد خبرها از سه کشور فارسی زبان، زیر ذره بین بردن گفته های مقامات و افراد معروف در سه کشور و نظایر آن بیاندازیم، می بینیم که ایران برای بی بی سی اهمیت بیشتری دارد تا دو کشور دیگر. اگر در ایران، یک رییس سطح چندم یک جمله در مورد یک قشر جامعه بگوید که تأمل برانگیز یا جنجال برانگیز باشد یا دماغش را در جای نامناسب بخاراند، در بی بی سی با آب و تاب تمام پخش شده و بررسی می شود اما اگر آقای اشرف غنی احمدزی به عنوان یک مقام بلند پایه یا کاندید ریاست جمهوری در مورد عده کثیری از ملت حرف بزند که حساسیت زا باشد، در بی بی سی هیچ خبری از آن نمی یابید.

آنچه در ذهن داشتم را به طور خلاصه گفتم. با تمام احترامی که به اعضای بی بی سی فارسی دارم (اعم از افغان و تاجیک و ایرانی)، اما نظر بنده این است که بهتر است بی بی سی فارسی یا نام خود را به بی بی سی ایرانی تغییر دهد یا در سیاست های خبری و کاری خود قدری تعادل و دقت بیشتری به خرج دهد.

۱۳۹۲ دی ۲۰, جمعه

ملا عمر صاحب! چرا تناسب قومی را رعایت نمی کنی؟!

سلام

در راستای اینکه جناب متفکر قرن صاحب، حضرت اشرف غنی احمدزی، کاندید پست ریاست جمهوری یک کشور متمدن از عدم تناسب قومی در بین تروریستان شکایت داشته و احتمالاً می خواهد موضوع را به دادگاه لاهه بکشاند و در جهت اینکه هم خواست ایشان برآورده شود، هم از وجنات این جناب متفکر قرن کاسته نشود و هم اینکه سایر ملل نگویند ما افغانها چه متفکرین احمقی داریم، پیشنهادهای ذیل خدمت جناب مستطاب ملاعمر ارایه می گردد:

1- لطفاً در سطوح رهبری طالبان از سایر اقوام غیر پشتون نیز استفاده اعظمی بفرمایید تا همه خیالشان راحت شود که طالبان غیر از پشتون، کسان دیگری نیز هستند.

2- در بین طالب صاحبان تحت امر خویش، از سایر اقوام نیز داخل نمایید تا به فراملیتی بودن شما اطمینان حاصل نماییم.

3- لطفاً جنگجویان غیر پشتون را از سراسر افغانستان به خدمت بگیرید.

4- لطفاً از این به بعد از سایر اقوام نیز در عملیات انتحاری استفاده نمایید تا جناب متفکر قومتان بیش از این شرمنده خاص و عام نگردد.

5- من شرمنده ام از اینکه با چنین متفکرانی هموطن هستم و برای شما هم متأسفم از اینکه متفکر قرن قومتان آبروی شما را دائماً می برد. بنده و سایر هموطنان توانایی پاره کردن تذکره و بیرون انداختن ایشان از این سرزمین را نداریم. شما که در رأس امور در آن طرف خط هستید، یا ایشان را از قوم خود بیرون کنید یا رسماً اعلان بفرمایید که علاوه بر تحجرگرایی، قوم گرا نیز هستید.

6- این مورد آخر پیشنهاد نیست. فقط بنده نمی دانم کدام احمقی این جناب اشرف غنی را متفکر قرن یا جزو متفکرین قرن محسوب و اعلان نموده است. خداوند در روز جزا، جزایش دهد.