۱۳۹۱ اسفند ۹, چهارشنبه

ظرف دو هفته دولت را ترک کنید

به تأسی از فرمان تاریخی محترم حامد کرزی مبنی بر خروج نیروهای خارجی از میدان وردک ظرف دو هفته به دلیل دریافت گزارش هایی در مورد آزار و اذیت مردم بی گناه توسط این نیروهای بزدل، ادامه فرمان آن مقام محترم که در رسانه های داخلی و بین المللی سانسور شده است در اینجا می آید:

4- (سه مورد اول را در سایت رییس صاحب جمهور بخوانید) از آنجا که اکثر کارمندان ادارات دولتی افغانستان غرق در فساد هستند و باعث آزار و اذیت شهروندان می گردند و باعث شده اند که من در مقام اول فاسدترین دولت دنیا قرار بگیرم، لذا کلیه کارمندان دولت موظف هستند ظرف مدت دو هفته از کار خود استعفا داده یا تقاعد حاصل نمایند.

5- به کلیه وزرا و رؤسای عمومی ادارات وظیفه سپرده می شود اگر بعد از دو هفته هر شخص ملکی بخواهد از دروازه ادارات داخل گردد (چه کارمند و چه مراجعه کننده) سریعاً وی را جلب نموده و به اداره محترم ثارنوالی تحویل دهند.

6- از آنجا که اداره محترم ثارنوالی نیز خالی خواهد شد، فرد جلب شده را به ارگان های قضایی تحویل دهند.

7- ببخشید، یادم نبود آنجا هم کسی نمانده است. فرد مورد نظر را به، به، … اصلاً فرد مورد نظر را به ریاست دفتر، (نه آنجا هم که کسی نمی ماند)، به خود من تحویل دهند.

8- به دلیل استعفای وزرای محترم، لذا هر کس هر کسی را دید که می خواهد وارد اداره بشود، سریعاً جلب نموده بیاورد پیش خودم تا به مشکلش رسیدگی نمایم.

9- چون اگر من هم استعفا بدهم، دیگر کسی نمی ماند تا از مردم افغانستان نمایندگی نماید، لذا این حکم شامل خود جنابم نمی شود.

حامد کرزی

رییس جمهور اسلامی افغانستان

۱۳۹۱ بهمن ۲۵, چهارشنبه

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

files_blogSystem_blogs_arash__arash_khamooshi23[w730xhmresizeByMaxSize]

برای فهمیدن هر مطلبی باید درکی از آن داشت. شعر نیز از همان مقوله است. اما اینجا در این کابل، شاید هیچ کس نتواند عمق این شعر احمد شاملو را درک کند، چون:

1- اینجا نمی شود در شب بدون مهتاب بیرون رفت، چون یا در گل و لای کوچه می افتی، یا سر و دست و پایت می خورد به یه جایی که تا صبح باید از درد فغان بر آری.

2- اینجا در شب مهتابش هم بخواهی بروی به کوچه، گرفتار سگ های با اخلاق کابل می شوی. اگر سالم بروی، احتمالاً سالم بر نخواهی گشت!

3- اینجا یک بار رفتی به کوچه، دیگر از کوچه رفتنت سیر خواهی شد و دیگر باز به کوچه نخواهی رفت چه برسد به اینکه همان کوچه قبلی باشد.

4- ما ملت، مرغ و خروسیم! نزدیک غروب که می شود، در شهر صحنه فرار آدم ها را می بینی که نمی خواهند بعد از غروب آفتاب به خانه برسند. حتی خانم ها!!! وقتی مردم یک شهر نمی خواهند اول شب بیرون بمانند، مگر آدم دیوانه باشد که نیمه شب پایش را بگذارد به کوچه!

5- گیرم که شب هم به کوچه برویم، اصلاً مگر حس و حالی مانده است که شعر بخوانیم و معنایش کنیم.

بخوابید، در کوچه های کابل هیچ خبری نیست!

n00053177-r-b-006