۱۳۸۶ بهمن ۲, سه‌شنبه

پست 3: اخراج مهاجرین (پناه جویان) افغانستانی از ایران در شرایط بد جوی

راجع به این موضوع خیلی حرفها هست که باید گفت. اما کم کم و به موقع. اطمینان هم دارم که به خاطر آن در سیاست دنیای مجازی ایران گرفتار فلترینگ خواهم شد همانند بسیاری دیگر. اما گفتنی ها را باید گفت حتی اگر شده رو به آینه.
سیاست ایران سیاست خاصی است و شاید همین سیاست باعث مشهور شدن این کشور شده باشد. اما در این مورد آنچه که آن را خاصتر می کند تفاوت آشکار شعارهای انسان دوستانه، عدالت نمایانه و اسلام گرایانه رییس جمهور تندرو ایران (محمود احمدی نژاد) با عملکرد ضد بشری و ضد اسلامی آن است که بی محابا و علناً دست به اقداماتی می زند که نه تنها سودی برای این کشور ندارد بلکه لطمه بزرگی هم به آن وارد می کند.
بزرگی می گوید «کار بزرگ آن است که انسان برای خود دوستی بیابد؛ اما از آن سخت تر این است که بتوانی او را نگهداری» هیچ کس یادش نخواهد رفت کمک هایی را که ایران در زمان جنگ مجاهدین علیه دولت کمونیستی به رزمندگان افغان هدیه نمود و در قبال آن چیزی را خرید یا به عبارتی به دست آورد که شاید نامش را بتوان دوستی و برادری خواند و شاید هم چیز دیگر. اما متاسفانه نتوانست که این دوستی را نگه دارد. افغان های بسیاری را می شناسم و بسیار بسیار بیشتر از آنچه من می شناسم افغانهایی هستند که زمانی با آمدن نام خمینی، از صمیم قلب صلوات می فرستادند و برای تداوم انقلاب ایران و بهروزی این کشور دعا می کردند؛ اما اینک اگر نام ایران بیاید از صمیم قلب برای ویرانی و تباهی رژیم آن دعا می کنند و به خاطر آنچه دولت ایران به طریق غیر انسان دوستانه و غیر اسلامی بر سرشان آورده است آه و ناله و نفرین سر می دهند. هر چند در قلب هیچ کدام آنها ذره ای کینه و نفرت از مردم ایران وجود ندارد و تباهی هیچ ملتی را نمی خواهند. اما حساب دولت ایران را باید از ملت آن جدا دانست.
دولت ایران اینک ره به جایی می برد که به قول معروف ترکستان است. چاهی که خود با دست خود برای خود حفر می کند. یقیناً روزی فرا خواهد رسید که جهانیان بگویند «سزایش همین بود» هر چند امیدوارم دولت ایران بر سر عقل آمده و خود را به تباهی نیفکند که آه مظلوم منتظر مرغ آمین است.
باید همیشه به یادمان باشد که قوانین خدا در هستی بر اساس قوانین انسان زمینی تغییر نمی یابد و او به جلال خود سوگند خورده که هیچ عملی را بی جزا باقی نگذارد.